اگر می خواهید از افسردگی دور شوید از این عوامل دوری کنید: 1. هوای تابستان: اختلال عاطفی فصلی بیشتر با افسردگی زمستانی شناخته شده است که افراد زیادی را تحتتاثیر قرار میدهد. اما برای تعدادی از این افراد، این نوع افسردگی در تابستان اتفاق میافتد. افسردگی هوای گرم زمانی اتفاق میافتد که بدن یک تاخیر برای وفق یافتن با فصل جدید را تجربه میکند. این میتواند بهخاطر عدم توازن در شیمی مغز و هورمون ملاتونین باشد. خیلی وقت است که کشیدن سیگار و سایر دخانیات یکی از عوامل افسردکی معرفی شده است اما داستان این هم مثل داستان اول مرغ بوده یا تخممرغ است: افرادی که در معرض افسردگی قرار دارند بیشتر به کشیدن سیگار روی میآورند. اما گفته میشود که نیکوتین بر فعالیت انتقالدهندههای عصبی در مغز اثر میگذارد و موجب بالا بردن سطح دوپامین و سروتونین (که مکانیزم عمل داروهای ضدافسردگی نیز هست) میشود. این میتواند ذات اعتیادآور دارو و تغییرات خلقوخو که با آن همراه است و همچنین اینکه چرا افسردگی با ترک سیگار همراه است را توضیح دهد. خودداری از کشیدن سیگار و ترک آن میتواند به متوازن کردن موادشیمیایی مغز شما کمک کند. وقتی غده تیروئید نتواند هورمون تیروئید کافی تولید کند، به آن کمکاری تیروئید گفته میشود و افسردگی یکی از علائم آن است. این هورمون چندکاره است اما یکی از مهمترین وظایف آن عمل کردن بعنوان یک انتقالدهنده عصبی و تنظیم سطح سروتونین در بدن است. اگر علائم جدیدی از افسردگی را در خود مشاهده میکنید—مخصوصاً اگر همراه با حساسیت به سرما، یبوست و خستگی باشد—بد نیست که یک آزمایش تیروئید انجام دهید. کمکاری تیروئید با دارو قابل درمان است. جای تعجب نیست که کمبود خواب میتواند منجر به آسیبپذیری شود اما میتواند احتمال بروز افسردگی را نیز افزایش دهد. در یک تحقیق که در سال 2007 انجام گرفت مشخص شد که وقتی به شرکتکنندههای سالم کمبود خواب اعمال شد، بعد از مشاهده تصاویر ناراحتکننده، فعالیت مغزی بیشتری داشتند تا آن دسته از شرکتکنندگان که خواب کافی داشتند. و این درست شبیه به واکنشی است که افراد افسرده دارند. اگر به اندازه کافی نخوابید، وقت کافی برای شارژ کردن دوباره سلولهای مغزی نداشته و مغز خوب کار نخواهد کرد و یکی از عوامل مختلفی که میتواند موجب افسردگی شود همین است. وقت زیادی را در چترومها و وبسایتهای اجتماعی میگذرانید؟ تحقیقات زیادی نشان میدهند که این میتواند با افسردگی مرتبط باشد، مخصوصاً در نوجوانان. معتادان به اینترنت با ارتباطات انسانی واقعی در کشمکش هستند و معمولاً همراهی ندارند و دیدگاهشان به دنیا تا حدی غیرواقعی است. برخی متخصصین حتی آن را "افسردگی فیسبوکی" مینامند. در یک تحقیق که در سال 2010 انجام گرفت، محققان دریافتند که حدود 2/1% از افراد بین 16 تا 51 سال زمان بیاندازهای را در اینترنت سپری میکنند و این افراد بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی متوسط تا شدید هستند. اما محققان این نکته را نیز خاطرنشان کردند که مشخص نیست استفاده زیاد از اینترنت موجب افسردگی میشود یا نه یا اینکه افراد افسرده تمایل بیشتری برای گذراندن وقت خود در اینترنت دارند یا نه. وقتی چیز مهمی تمام میشود، مثل یک برنامه تلویزیونی، فیلم یا یک بازسازی بزرگ در خانه، میتواند در برخی افراد افسردگی را تحریک کند. در سال 2009 برخی طرفداران آواتار احساس افسردگی و حتی میل به خودکشی را گزارش کردند زیرا دنیای ساختگی فیلم، واقعی نبوده است. واکنش مشابهی به سریهای آخر فیلم هریپاتر گزارش شده است. بحث بر سر اینکه زندگی شهری بهتر است یا روستایی بحثی بیپایان است اما تحقیقات نشان میدهد که افرادی که در شهر زندگی میکنند تا 39% بیشتر در معرض اختلالات روحی هستند تا آنها که در نواحی روستایی زندگی میکنند. تحقیقی که در سال 2011 انجام گرفت، برای این مسئله توضیح ارائه میدهد: شهرنشینان در بخشی از مغز که استرس را تنظیم و تعدیل میکند فعالیت بیشتری دارند و مقدار بیشتر استرس میتواند موجب اختلالات روانی شود. میزان افسردگی در کشورها و شهرهای مختلف نیز متفاوت است. افسردگی برخی کشورها شایعتر میباشد. داشتن گزینههای زیاد برای انتخاب کار را سخت میکند. البته این برای آندسته از افراد که در خرید معمولاً اولین چیزی که نظرشان را جلب میکند میخرند مشکل به شمار نمیرود. اما افرادی هستند که در صورت زیاد بودن گزینههای انتخاب، وقت بسیار زیادی را صرف بررسی چندباره هر گزینه میکنند تا بهترین را انتخاب کرده باشند. تحقیقات نشان میدهد که این سبک برخورد موجب ایده آلگرایی و افسردگی میشود. 9. نخوردن ماهی: مصرف کم اسیدهای چرب امگا3 که در ماهی سالمون و روغنهای گیاهی یافت میشود میتواند موجب بالا رفتن احتمال ابتلا به افسردگی شود. در یک تحقیق که در سال 2004 انجام گرفت رابطهای بین مصرف کم ماهی، افسردگی در خانمها مشخص شد اما در آقایان این مسئله دیده نشد. این اسیدهای چرب انتقالدهندههای عصبی مثل سروتونین را تنظیم میکنند که میتواند علت ماجرا باشد. مکملهای روغن ماهی هم میتواند کمک کند؛ حداقل یک تحقیق تایید کرده است که این مکملها به کاهش افسردگی در افراد مبتلا به اختلال دوقطبی کمک کرده است. بااینکه داشتن رابطه بد با هرکسی میتواند موجب افسردگی شود اما در یک تحقیق آمریکایی که در سال 2007 انجام شد، مشخص گردید که مردهایی که قبل از سن 20 سالگی با خواهربرادرهای خود کنار نمیآمدند، در سالهای بعد و بزرگسالی بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی قرار داشتهاند. بااینکه مشخص نیست چه چیزی در رابطه خواهربرادری اینقدر مهم است، اما محققان حدس میزنند که این روابط میتواند با توانایی برقراری ارتباط افراد با همسالان خود مرتبط باشد. صرفنظر از دلیل آن اما کشمکش زیاد بین خواهر و برادرها میتواند فرد را تا قبل از سن 50 سالکی در معرض ابتلا به افسردگی قرار دهد.
2. مصرف دخانیات:
3. بیماری تیروئید:
4. عادات بد خواب:
5. فعالیت بیش از حد در فیسبوک:
6. اتمام برنامه تلویزیونی یا فیلم:
7. محل زندگی:
8. داشتن گزینههای انتخابی زیاد:
10. روابط خواهربرادری ضعیف:
ماییم و نوای بی نوایی
یک بند باز آمریکایی توانست در مقابل چشمان حیرتزده هزاران تماشاگر از عرض آبشار نیاگارا عبور کند. این بند باز 33 ساله، موفق شد زیر فشار شدید آبی که از آبشار نیاگارا سرازیر میشد، در عرض 30 دقیقه از روی550 متر طناب عبور کند و خود را به طرف دیگر آبشار برساند. "نیک والدانا" 550 متر روی آبشار نیاگارا بند بازی کرد و از آمریکا به کانادا رفت. برنامه بندبازی نیک به صورت مستقیم از شبکه تلویزیونی ای.بی.سی پخش می شد و وی در تمام این مدت با گوشی با پدرش که در کنار آبشار بود صحبت میکرد.
به نقل از شبکهخبری بی بی سی "نیک والدنا" 33 ساله، اولین فردی است که عرض آبشار نیاگارا را با راهرفتن روی بند عبور کرده است. وی مسیر 550 متری عرض این آبشار را روی یک طناب 61 میلیمتری راه رفت و همه را حیرتزده کرد. نیک والندا اولین فردی است که روی قسمت خروشان آبشار نیاگارا به بند بازی پرداخته و فاصله بین امریکا و کانادا را از این طریق در مدت نیم ساعت طی کرد در حالیکه عده بسیار زیادی در انتهای مسیر به تشویق او نشسته و منتظرش بودند. علاوه بر خطرناک بودن این اقدام از سوی نیک والندا، او با خطرات جانبی دیگری مثل باد و مه شدید نیز مواجه بود.
آبشار نیاگارا میان ایالت نیویورک در آمریکا و جنوب استان آنتاریو در کانادا قرار دارد. گفته می شود بدل کاری و اقدامات حیرتآور در خانواده آقای والندا ریشه داشته است. بدل کاری در این خانواده از هفت نسل قبل شروع شده و آنها به "والنداهای پرنده" شهرت پیدا کردند. خانواده "نیک والدنا" به مدت بیش از 200 سال نمایش های بدل کاری انجام داده اند که در پی آن دو عضو این خانواده بر اثر سقوط جان خود را از دست دادهاند. نیک والندا پس از بدست آوردن این موفقیت گفت: داشتن تمرکز و آموزش دو عامل موثر در کسب این پیروزی بوده است ...
زندگی همچون یک خانه شلوغ و پراثاث و درهم و برهم است
و تو در آن غرق …
این تابلو را به دیوار اتاق مىزنى
آن قالیچه را جلو پلکان مىاندازى
راهرو را جارو مىکنى
مبلها به هم ریخته است،
مهمانها دارند مىرسند و هنوز لباس عوض نکردهاى،
در آشپزخانه واویلاست و هنوز هم کارهایت مانده است
یکی از مهمانها که الان مىآید نکتهبین و بهانهگیر و حسود
و چهار چشمى همه چیز را مىپاید …
از این اتاق به آن اتاق سر مىکشى،
از حیاط به توى هال مىپرى،
از پلهها به طبقه بالا میروى، بر میگردى …
پرده و قالى و سماور و گل و میوه و چاى و شربت و شیرینى
و شهرام و رامین و مهین و شهین ...
غرق در همین کشمکشها و گرفتاریها و مشغولیات و خیالات
مىروى و مىآیى و مىدوى و مىپرى
که ناگهان سر پیچ پلکان جلوت یک آینه است …
از آن رد مشو …!
لحظهاى همه چیز را رها کن
خودت را خلاص کن
بایست و با خودت روبرو شو
نگاهش کن
خوب نگاهش کن!
او را مىشناسى؟
دقیقا وراندازش کن
کوشش کن درست بشناسیاش
درست بجایش آورى
فکر کن ببین این همان است که مىخواستى باشى؟
اگر نه
پس چه کسى و چه کارى فوریتر و مهمتر از اینکه
همهی این مشغلههاى سرسام آور و پوچ و روزمره و تکرارى و زودگذر و
تقلیدى و بیدوام و بىقیمت
را از دست و دوشت بریزى و به او بپردازى
و او را درست کنى
فرصت کم است!
مگر عمر آدمى چند هزار سال است؟!
چه زود هم مىگذرد
مثل صفحات کتابى که باد آن را ورق مىزند،
آنهم کتاب کوچکى که پنجاه، شصت صفحه بیشتر ندارد …
به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.
به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.
به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.
به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.
به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.
من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.
من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.
به افراد دور و بر خود فکر کنید ...
کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.
قدر لحظات خود را بدانید.
حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !
"دیروز"
گذشته است؛
و
"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.
لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.
اندکی فکر کن ...
لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز میلرزد دلم دستم
باز گویی در هوای دیگری هستم
ای نخورده مست لحظه دیدار نزدیک است
مینویسم د ی د ا ر
تو اگر بی من و مشتاق منی
فاصله را بردار