سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماییم و نوای بی نوایی

نظر

خیار را باپوست آن بخورید و فریب مؤدب بازی های مرسوم را نخورید چون بیشتر ویتامین (( A ))ی خیار در پوست آن است و خیار بیشتر برای تامین ویتامین(( A ))ی بدن مناسب است . سیب و بعضی از میوه های مشابه را هم با پوست بخورید چون مثلاً پوست سیب خاصیت ضدسرطان دارد… این از پوست بیرونی حالا از پوست داخلی بعضی از میوه ها بگم.

داخل پوست پرتقال و دیگر پرتقال سانان ( مثل گریپ فروت ) پوسته سفیدی هست که همیشه مورد بی مهری پرتقال خوران قرار می گیرد ، غافل از اینکه این پوسته ی سفید سرشار از ویتامین (( ب کمپلکس )) است .همچنین این پوسته ظاهراً بی مصرف دارای موادی است که مکمل مواد مغذی درون پرتقال ( سانان ) است. پوسته داخلی گریپ فروت و بیشتر فامیل هایش ، می تواند کلسترول خون را حتی به اندازه تاثیر و مصرف دارو ، کلسترول مخرب خون را پایین بیاورد و به گشایش رگ ها و افزایش سلامتی عمومی کمک کند.

حرف که از داخل پوست پرتقال سانان شد گفته باشم که در پوست لیمو هم ویتامین C فراوانی وجود دارد پس اگر لیمو را باپوستش بخورید ، هم ویتامین C بیشتری گیرتان می آید و هم اگر در شکم بعضی ها مار و افعی خیلی کوچولو ( که به آن جانور می گویند ) وجود داشته باشد، کم کم وجود نخواهد داشت.
زنجفیل :

خاصیت فیل آسایی زنجبیل

اگر حالت تهوع داشتید، می توانید از قرص های ضدتهوع یا قرص می توانید از قرص های ضد تهوع یا قرص B6 استفاده کنید اما اگربخواهید از داروی غیر شیمیایی استفاده کنید زنجبیل را به شما توصیه می کنم .

زنجبیل اثر کاملاً قاطعی برجلوگیری از ضد تهوع و استفراغ دارد و یک آنتی هیستامین طبیعی است.همچنین زنجبیل تا اندازه ای محرک جنسی و مغزی است ومی تواند تفکر را بهبود ببخشد . اگر مزه ی زنجبیل زیاد به مذاقتان خوش نیامد و شیرین کننده یا کپسول خالی هم در دسترس تداشتید ، دیگراثرات زنجبیل را به یاد بیاورید تاکمی ذوق کنیدو مذاقتان کوتاه بیاید و از خر شیطان پیاده شود .

( آیا واقعاً شیطان خر دارد ، یا خر شیطان دارد یا شیطان مساوی خریت است ) به یاد بیاورید که زنجبیل بر ضد آشفتگی های معده عمل می کند و یک منعقد کننده ی قوی خون است طوری که از این نظر شبیه (( آسپیرین )) است کلسترول و فشار خون و چربی خون را کاهش می دهد و برعلیه سرطان می ایستد.
میوه و سبزی می آید سرطان سرتان نیاید

اگر از سرطان می ترسید یا فکر می کنید سرطان به شما علاقه مند است و ممکن است به سراغتان بیاید، یا اگر سرطان بزور با شماهمراه شده و خود را تحمیل کرده، تعدادی ماده ی ضد سرطان فوق العاده را به شما توصیه می کنم . هرکدام از این مواد ، کلی توضیح دارد ولی من فقط اسم هایشان را می گویم : گوجه فرنگی ، هویج ، کلم ، سیر ، پیاز ، و ذرت ( اما نه روغن ذرت ) طالبی و گریپ فروت .

تحقیقات دانشمندان نشان می دهد که این مواد از بین هزاران ماده ی غذایی دیگردارای بیشترین تاثیرات ضدسرطانی اند .این سبزی ها و میوه های خاص برعلیه انواع سرطان ها عمل می کنند اما مواد دیگری وجود دارند که تنها در برابر بعضی از سرطان ها دارای مقابله هستند. مثلاً تحقیقات علمی ثابت می کند که یکی از بهترین دارو ها برعلیه سرطان لوزالمعده ، خرما می باشد .

یا مصرف ماست اثر قابل توجهی در جلوگیری از سرطان روده ی بزرگ که یکی از شایع ترین سرطان هاست دارد. سویا توانایی مقابله با سرطان معده را دارد . نخود فرنگی و توت فرنگی بر علیه سرطان پروستات می جنگند . زرد آلو توانایی تهاجم به سرطان ریه ( و تا حدودی لوزالمعده ) را داراست. از دید گاه دیگر می توان گفت سبزیجات زرد و نارنجی رنگ و ازبین میوه ها ،انواع مرکبات ، بیشترین خاصیت ضد سرطانی را دارا می باشند.

نخود فرنگی = قرص ضد حاملگی

وقتی دانشمندان به موش های آزمایشگاهی نخود فرنگی دادند ، هردو جنس عقیم شدند . همین آزمایش علت جمعیت تبتی ها را در 200سال اخیر برملا کرد . چون نخود فرنگی یکی از اصلی ترین غذا های آنان است . در نخود فرنگی نوعی ماده شیمیایی وجود دارد که مانع از حاملگی زنان و تواناییی بارور سازی مردان می شود .

حالا که یک عیب نخود فرنگی را گفتم یک حسن آن را هم بگویم تا جناب نخود فرنگی ازما نرنجد هرچه که باشد او یک نخود است اگرچه از نوع فرنگی اش .نخود فرنگی یک ماده ضد سرطان ( مخصوصاً سرطان پروستات ) است . همچنین برای رفع عفونتها مؤثر و مفید است.از طرفی اگر در خواب دیده اید که عنقریب قرار است دچار آپاندیسیت شوید ، بپرید و نخود فرنگی بخورید چون این ماده می تواند موجودات ذره بینی موجود در جدار این زائده را که موجب عفونت و حمله های دردناک در این عضو می شود را مرعوب نماید.

اکسپکتورانت شلغمی

اگر دفترچه ی بیمه ندارید ، پول هم زیاد ندارید و داروی آنتی بیوتیک نیاز دارید و همچنان گران است یک پیشنهاد برایتان دارم . یک آنتی بیوتیک طبیعی بابیشترین اثرات موازی وتاثیر قابل توجه آنتی بیوتیکی.چند شلغم را بگیرید و تا حدی گوشت داخلی آن را خالی کنید طوری که از شلغم شما چیزی مثل یک تنگ آب توخالی باقی بماند .البته کمی از گوشت های داخلی را باقی بگذارید طوری که دیواره های این تنگ شلغمی کمی ضخیم باشد.

حالا درون این شلغم تو خالی ، شکر بریزید و در شلغمی آن را رویش بگذارید .حداقل ، دوازده ساعت بعد در را بردارید . می بینید که درون تنگ شما پر از شربت ساخت وطن است .این شربت یک اسپکتورانت و آنتی بیوتیک طبیعی محسوب می شود و برای بعضی از بیماری های عفونی ، مخصوصاً بعضی از بیماری های عفونی ریه یک داروی ملایم و چند جانبه به حساب می آید

قهوه ، جوجه اردک زشت نیست

در بیشتر خبرها شنیده اید که (( قهوه بد است )) (( قهوه نخورید)) اما من می خواهم بگویم (( قهوه بد نیست . قهوه گاهی خوب است ))اصلا ًمی دانید این قهوه تا اواخر قرن هفدهم به عنوان دارو مصرف می شد و محل عرضه ی آن داروخانه ها و عطاری ها بود.روزی روزگاری یک آدم خوشمزه ای به نام مونن، آمد و قهوه و شکر و شیر را باهم قاطی کرد تا مثلا ٌ به یک غذا تبدیل شود.بعد دید مثل خودش خوشمزه شد.به بقیه هم تعارف کرد، بقیه هم به هم تعارف کردند وخلاصه ، بازی (( دومینو)) را که یادتان هست . الان، هم در ایالت بلخ و هم در ساحل عاج و اتیوپی (( کافی )) میل می شود.

البته من شنیده ام که قهوه برای قلب خوب نیست . یا بعضی از آدم ها را مضطرب و نگران می کند . برجنین تاثیر مثبتی ندارد.اسهال و بی خوابی و گاهی سردرد می آورد.اما وقت هایی که می خواهم نخوابم ( یعنی نمی خواهم بخوابم، یعنی می خواهم به جای خوابیدن بیدار بمانم ؛ یعنی…) همینکه یکی دو فنجان شیر وقهوه ( اگر بخواهم خود را تحویل بگیرم با شکر ، اگرنه ، بی شکر و کم شیر ) می خورم تا چند ساعت بعد خلاصه…

قهوه صبحگاهی هم که سرجای خودش. می دانید قهوه مثل دوپینگ مغزی است.یک محرک مغزی میتواند نیشتر بزند و فعال کند .تمرکز و هوشیاری را بیشتر می کند.مقاومت عضلانی را افزایش می دهد و به تبع آن ، توان جسمی را زیاد می کند.((تانن))ای که در قهوه وجود دارد می تواند از کرم خوردگی دندان جلوگیری کند.بعضی از ورزشکار ها با خوردن قهوه دیرتر خسته می شوند اما این ، برای ورزشکارانی که با انگشتا نشان زیادی کار دارند خوب نیست چون در هماهنگی انگشت ها گاهی اختلال به وجود می آورد. تازه قهوه را می توانید به موهیتان هم بمالید.هم برای رشد و رویش آن ها خوب است و هم رنگ موها یتان را عوض می کند.البته اگر آقا باشید یا دوشیزه!! ممکن است پیامدهای خانوادگی هم برای شما داشته باشد.

بااین حال مهمترین تاثیر قهوه همان خاصیت ضد خستگی و کاهش خواب آلودگی است.این اثر قهوه مدیون کافئینی است که در آن وجود دارد البته داستان کشف قهوه هم خود تا حدی همین تاثیر را بیان می کند.در زمانهای قدیم چوپانی به نام کادی قهوه را کشف کرد .او متوجه شد که وقتی گوسفندانش دانه یک نوع گیاه را می خورند ، سرحال تر و بانشاط ترند.با خودش بر وزن ((جیب ما یکی است))گفت معده ما یکی است(چون وقتی ما گوسفند را می خوریم با همه بدن اش و من جمله معده اش می رود توی معده مان ) بنابراین شروع کرد به خوردن آن دانه .وقتی مرد مقدس قبیله اش او را دید تعجب کرد.

گفت چقدرسرحالی. اوهم جریان را تعریف کردو سپس مرد مقدس وبعد از آن دیگران برای بیدار ماندن درشب از آن استفاده کردند .سرانجام کار به آنجاکشید که همین چند سال پیش یکی از سلول های آن مرد مقدس چند هزار سال پیش که حالا شده بود ((کاردینال ریشتکیو)) گفت (( تصمیم گیری درباره اداره یک ملت غالباً با یک فنجان قهوه انجام می شود)).

فلفل نبین چه ریزه، مزه کن ببین چه تیزه ( آخر فلفل که شکسته نمی شود ای شاعر مرحوم)

اگر روزی در میدان تره بار دچار درد شدید چکار می کنید؟ اصلا شما اهل رفتن به میدان تره بار هستید، یا از میوه فروشی های گران فروش خرید می کنید؟ حالا بر فرض در یک سبزی فروشی ( از نوع گران یا ارزان آن ) هستید و یکدفعه دچار درد می شوید. سراغ کدام سبزی می روید؟ یکی از دانشمندان می گوید سراغ فلفل قرمز تند بروید. گذاشتن ضماد فلفل قرمز تند در موضع درد یا خوردن آن می تواند درد شما را کاهش دهد.

این به دلیل وجود نوعی ماده در فلفل قرمز است که می تواند باعث کم کاری سلول های عصبی منتقل کننده ی درد شود. از فلفل قرمز تا حدی برای بی حسی و حتی ایجاد احساس آرامش هم می توانید استفاده کنید. خوردن فلفل قرمز تند و احساس تندی و سوزش آن در دهان و گلو باعث می شود که مغز مورفین طبیعی ترشح کند و همین مورفین باعث ایجاد احساس خوشایند می شود.

البته اگر مقادیر خیلی زیادی فلفل قرمز بخورید به امید اینک مقادیر زیادی مرفین تهیه کنید ممکن نیست شما را به جرم تهیه و تولید مواد مخدر بازداشت کنند چون افرادی که از مشتریان همیشگی فلفل قرمز می باشند و غالباً مقادیر زیادی از آن را مصرف می کنند، به تدریج مرفین طبیعی کمتری از ناحیه مغز دریافت می کنند و به عبارتی کارشان برای مغز کم کم بی مزه می شود و مغز حاضر نیست در مقابل قیمت فلفل قرمز تند مورفین طبیعی بپردازد.

بنابر این بعضی ها ( سود جوها و پول پرستها) فکر نکنند که اگر با مته مغز خود را سوراخ کنند و شلنگی در آن فرو ببرند و شروع کنند به فلفل خوردن، بعد از یکی دو ساعت صاحب یک گالن مورفین و معاقبا صاحب آپارتمان، ویلا، ماشین و چند کیلومتر اسکناس خواهند شد. طبیعت از همه ما زرنگتر است.

موضوع داروهای طبیعی و بطور کلی داروهای غیر پزشکی مبحثی است که تاکنون هزاران کتاب درباره آن نوشته شده. اما واقعیت این است که حداقل 99% این کتابها ( که مربوط به ملل مختلف است) پایه و اساس علمی نداشته و نسخه و توضیحات آنان به اثبات علمی و غالباً اثبات تجربی نرسیده است. چنین کتابهایی پر است از نسخه های فوق العاده درمانی، معجونهای شفابخش، داروهای گیاهی ضد سرطان ( آن هم در عوض چند روز) و حتی اکسیرهایی که جلوی همه بیماری ها و لابد مرگ آدم را هم می گیرد.

این واقعیت همچنین درباره موضوعات باطنی و نسخه های معنوی کاملا صدق می کند. حتی اگر یک درصد این کتابهای پزشکی غیر علمی، درست و موثر باشد، بشر شاهد جهشی در مقابله با بیماری ها و افزایش سلامتی خواهد بود. این موضوعی است که با خرید یکی از هزاران کتابی که گفتم می توانید خودتان تجربه اش کنید.

بنابراین، با این آگاهی و برای نوشتن (( داروشناسی طبیعی)) که از من خواسته شدآن را انجام دهم، عملا نمی توانستم سراغ کتابهای غیر علمی و غیر موثق ( که متاسفانه اکثریت را شامل میشود) بروم. به همین دلیل سراغ مطالبی رفتم که منعکس کننده نتایج تحقیقات دانشمندان باشد. بعضی مطالب را با لحن غیر جدی و کمی شوخی بیان کردم اما این، چیزی از اعتبار علمی مطلب و ارزش کار تحقیقی صورت گرفته ( توسط دانشمندان) نمی کاهد. مطمئن باشید این نسخه ها علمی و دقیق اند به همین دلیل اغوا کننده و بیش از حد نیستند.

هنوز به اندازه کافی فرصت نکرده ام تا سومبن قسمت مقاله نوح آموز ? که به راز طول عمر و سلامتی نوح (ع) می پردازد ? را بنویسم. راستش نوشتن ادامه آن مطلب، کمی آسان نیست چون ما اطلاعات بسیار ناچیزی درباره نوح و روش زندگی او در درست داریم. در این شماره، بجای نوح آموزدرباره «ویتامین درمانی» نوشتم. درواقع مهمترین قسمتهای ویتامین درمانی را به سبک خودمانی، گلچین کردم.

در اواخر دوران بربریت مدرن بود که بیماری بری بری برای اولین بار توسط «فونک» ضربه فنی شد. فونک با اعتقاد به اصل «از آب کره بگیر» توانست از پوسته برنج ماده ای کریستالی را به دست بیاورد که بیماری بری بری را «برو بیرون» می کند، یعنی از بدن بیرون می کند. او نام این ماده عجیب را «آمین حیاتی» گذاشت و بنابراین کلمه ویتامین از کلمه «آمین حیاتی» گرفته شد.

ویتامین ها عناصری هستند که بدن برای انجام فعالیت های حیاتی خود به آن احتیاج دارد اما قادر به ساختن آن ها نیست، بنابراین باید آن ها را از طریق تغذیه به دست بیاورد. مصرف ویتامین ها آنقدر ضرورت دارد که یکی از ویتامین شناسان بزرگ می گوید: «اگر انسان ویتامین ها را مصرف نکند بیمار می شود اما اگر دیگر عناصر مورد نیاز خود را مصرف نکند فقط دچار ناراحتی می شود».

البته همین تأکید بر ضرورت مصرف ویتامین ها، تصورات اشتباهی را هم درباره آن ها به وجود آورده است. مثلاً عموم مردم فکر می کنند همه ویتامین ها برای همه بیماری ها و نارسایی ها تأثیر مثبت دارند. اتفاقاً در این مقاله، توصیه من این است که فکر نکنید همه ویتامین ها برای همه بیماری ها و نارسایی ها مناسب اند. فکر کنید که برای هر نوع نارسایی و بیماری ویتامین هماهنگ با خودش کاربرد دارد. و حتی فکر کنید بعضی از ویتامین های ناهماهنگ می توانند بعضی از اختلالات را تشدید نمایند…

ادامه حکایت کشف ویتامین ها و شکل گیری ویتامین درمانی:

لینوس پالینگ، که دو بار برنده جایزه نوبل شده بود، در سال 1968 از روشی به نام «پزشکی اورتو ملکولر» سخن گفت. «اورتو» به معنی ایده آل و بهترین است. قدم اول او که انعکاسی جهانی یافت، تاکید او بر مصرف مقدار زیاد ویتامین c برای جلوگیری از سرماخوردگی بود. این، تنها قدم اول بود. در قدم های بعدی، درمانگران این روش، به درمان دیگر بیماری ها به وسیله ویتامین های مختلف پرداختند. از بیماری های جسمی گرفته تا اعتیادهای مختلف و حتی بیماری های روانی و عصبی. اورتوملکولرها برای شیوه درمانی خود به چند دلیل استناد می کردند.

1) روده بسیاری از انسانها، به دلیل زندگی متمدن، در شرایطی قرار گرفته است که قادر به جذب ویتامین ها نیست بنابراین باید ویتامین ها را به صورت مصنوعی به خورد بدن داد.

2) مغز انسان برای عملکرد مطلوب خود به انواع ویتامین ها نیاز دارد و بسیاری از بیماری های روانی و ذهنی، به دنبال کمبود برخی از ویتامین ها بوجود می آیند.

3) با تغییر میزان تراکم عناصر موجود در بدن انسان می توان به بیماران کمک کرد.
لازم به ذکر است که در روش مگاویتامین، بر تجویز بعضی از ویتامین ها مانند ویتامین C و B3و در مواردی ویتامین E و B و A تاکید بیشتری می شود.

در این مقاله کوتاه، سعی دارم تا شما را با کلیات، و نکات کاربردی تر و مهم تر «ویتامین درمانی» آشنا کنم. در ویتامین درمانی برای هر بیماری و اختلالی تجویزی ویتامینی وجود دارد اما در اینجا قصد من این نیست که به همه بیماری ها و اختلالات اشاره کنم بنابراین بعضی از شایع ترین اختلالات را ذکر می کنم.

و حالا چند نسخة درمانی فوق العاده:

آدم طاس باید شش بار بوق بزند و یک بار آی بکشد.

دردهای عصبی را با ویتامین «پ» فارسی (و نه انگلیسی) می شود تخفیف داد.

داروی فشار خون پایین، «اسب» است.

بوی بد دهان را با «جیپس» می توان رفع کرد.

اگر کسی خستگی اعصاب داشته باشد باید خود را با کلمه «بد» که توسط یک الکن تلفظ می شود درمان کند. نسخة او «بببد» است. و کسی که می خواهد دوپینگ کند کافی است با همین روش کلمة بس را بگوید یعنی بگوید «بببس».

کسانی که لاغرند و می خواهند وزن شان اضافه شود داروی شان در الفبای انگلیسی است.

آدم چاق را باید لام سیبیلش را کند.

کسیکه ریزش مو دارد باید با سه سوت بگوید «ب» اما بع نگوید چون در شأن گوسفندهاست.

درمان «زکام» در «داس» است.

بی اشتهایی را با «سبد» می شود حل کرد و اشکال در رشد کردن را با «سِبد».

درمان قاعدگی دردناک به کمک «باده» صورت می گیرد.

یبوست را با «کاسب» می شود از بین برد.

اگر دندان هایتان فقر ویتامین دارد راه حل در «عدس» است اما نه عدس خوردنی.

برای درمان آنژین باید اسب را مثل دو ساله ها تلفظ کرد و گفت «ابس» (نه اشب) بقیه را هم دیگر خودتان حدس بزنید.
رمز گشایی

اصطلاحاتی که در بالا ذکر شد، همه واقعی بودند. این اصطلاحات، ترکیب ویتامینی درمان کننده را در مورد بیماری مربوطه نشان می دهند. بنابراین:

ویتامین درمانی طاسی می شود:

ویتامین های B1+B2+B3+B6+B+I (یعنی 6 بار بوق بزند یک بار آی بکشد)

دردهای عصبی:

B12+B6+B1 (وقتی سه تا ویتامین ب را با هم جمع کنی یک ویتامین پ فارسی به دست می آید یعنی: ب+ب+ب = پ)

فشار خون پایین:

اسب (یعنی A.C.B1)

بوی بد دهان:

جیپسG.I.P.C))
خستگی اعصاب B1. B3. B6. D(بببد)

لاغری:

ای بی سی دی ای اف … (یعنی A. B. C. D. E. Fمنتهی Bآن شامل B1+2+3+6+1 است با این توضیح که B11 ، یعنی کارنیتین از آن اشتها آورهاست).

چاقی مفرط:

C E.B1. I (و اختصاصاً برای اضافه چربیJ)

ریزش مو:

B2. B5. B8 (ببب)

زکام:

داس D+A+S

بی اشتهایی:

سبد یعنی C. A. B 1+2+8+11. D (مخصوصاً اگر این سبد خوردنی پر از ویتامین B11باشد چون B11معروف به ویتامین اشتهاست(.

قاعدگی دردناک:

باده (B1+3+6 A. D+E)

یبوست:

کاسب (یعنی B1 =2=3=5=6 K A C)

فقط ویتامین دندان:

عدس (A.D.C)

آنژین:

ابس شامل A+B1+C

اشکال رشد (سِِِبد، همان سبد منتهی با لهجه Â... آره یعنی A+D+B(کمپلکس). C .E

و اما …… این بار رمزها را می گویم؛ اصطلاحات را خودتان پیدا کنید!

پیری:

B3 و ٍٍE

فشار خون بالا:

B2. B3. C2. E. I. J. P. B1 (کمی شبیه لاغری شد)

خشکی و سختی پوست:

A. B1. B2. C. C2. P و کلاً برای بیماری های پوستی B3 (البته B3 ضد اسهال هم هست)

تب:

A. C

دوپینگ:

C. B. B6.B3 , و ؟؟؟

ضد تهوع:

B6(الته اگر تهوع شما ناشی از خوشی مسافرت هوایی یعنی در هواپیما باشد B1موثر است.)

ضعف تغذیه:

Bکمپلکس

کاهش حافظه:

B1+B3

ورم پلک:

B8. B2. C. A

سنگ کلیوی:

E. B13. B6

نفخ:

B13(چون بی اش 13 است فکر نکنید که نحس است بلکه نحسی معده را از بین می برد)

کار فکری زیاد:

Bکمپلکس و C

ویتامین های متخاصم و ویتامینهای متحد

اگر بدون توجه به اختلالات احتمالی و بدون داشتن بیماری خاص می خواستید ویتامین خواری کنید باید به شما عرض کنم که بعضی از ویتامین ها دوستان نابابی برای همدیگر هستند و اگر آن ها را با هم وارد بدن تان کنید باید منتظر باشید که کمی هم بی ادبی و بی تعادلی از خود نشان دهندÂ...

از طرفی بعضی از ویتامین ها هم خیلی با همدیگر سازگار و صمیمی هستند. مثلاً ترکیب ویتامین های C+B3+P یک گروه دوستی است که برای همه بزرگسالان توصیه می شود. حالا اگر در این ترکیب ویتامین J را جایگزین B3 کنید کارایی این گروه دوستی تغییر می کند و توانایی اصلی آن ها سم زدایی از کبد خواهد شد. گروه های سازگار و ناسازگار مختلفی بین ویتامین ها و مواد معدنی و کلاً ریز عنصرها وجود دارد البته گروه های دوستی فقط در میان ویتامین ها با هم نیست بلکه چنین هم خوانی هایی میان بعضی از ویتامین ها با بعضی از اسیدهای آمینه یا مواد معدنی هم وجود دارد.

بعنوان مثال به گروه های دوستی زیر توجه کنید:

ـ ویتامین Aاثر بخشی بیشتری با کلسیم، فسفر، منیزیم و سیلینیوم دارد.

ـ ویتامین B با کوبالت، مس، آهن، منگنز و پتاسیم رفیق تر است.

ـ ویتامینC علاقه بیشتری به کلسیم، مس، منیزیم، سلنیوم و سدیم دارد و وقتی با آن ها است کارهای بیشتری از او بر می آید.

ـ ویتامین E کلسیم، آهن، منگنز، فسفر، پتاسیم، سلینیوم، سدیم و روی را به عنوان هم گروه هایش ترجیح می دهد و با آن ها بهتر می تواند کار کند.
ویتامین طبیعی به از ویتامین مصنوعی

ویتامین ها به مقدار اندک در میوه ها و سبزی ها و دیگر غذاهای طبیعی وجود دارند. اما همین مقدار اندک، بسیار با اهمیت تر و تأثیرگذارتر از ویتامین هایی است که به صورت مصنوعی تهیه می شوند. ویتامین های مصنوعی تأثیرگذارند اما ممکن است پیامدهای منفی (هر چند ضعیف) را نیز به دنبال داشته باشند. بنابراین فقط وقتی از ویتامین مصنوعی استفاده کنید که ویتامین طبیعی در دسترس نیست.

نکته: اگر مجبور شدید که از ویتامین مصنوعی استفاده کنید بد نیست که در جعبه آن ها چند دانه برنج بگذارید چون برنج با جذب رطوبت، مانع از مرطوب و تخریب شدن قرص های ویتامین می شود.
اگرچه هر گردی گردو نیست ولی هر ویتی ویتامین است

فکر می کنید چند نوع ویتامین وجود دارد؟ بیشتر مردم جوابشان به این سوال، ویتامین های B. A(از B1 تا B6وB12) .D. C. و Eاست.

ولی جواب درست به این سوال که چند نوع ویتامین وجود دارد این است:

خدا می داند چند نوع ویتامین وجود دارد اما تا زمان ما این ویتامین ها کشف شده:

چندتایی که در بالا گفتم بعلاوه PP .O. N. M. L. K. J. I. H. G. F (با پَپه اشتباه نگیرید) PH، U.T

از طرفی وقتی می شنویم ویتامین B1تا B12فکر نکنیم که از B1تا B12ویتامین داریم در واقع ویتامین های B معروف تر عبارتند از: B1 تاB12. B8. B10 B6 .

بنابراین عملاً ویتامین B9 و B8 و B7نداریم. اما تعدادی دیگر از ویتامین های Bداریم که به دلیل ناتوانی در امر تبلیغات و نتیجتاً مشهور نشدن، معرف حضور ما نیستند مانند:

BX. BT. BC. B17. B15. B13

ویتامین ها را دور نریزید:

اگر می خواهید ویتامین های خود را از میوه ها و سبزیجات و غذاهای معمولی تهیه کنید (که بهتر است همین کار را بکنید مگر اینکه غذاهای طبیعی در دسترس نباشد) چند گفته را ناگفته نگذاریم:

سبزیجات را بعد از شستن، مدت زیادی در آب نگه ندارید تا ویتامین آن ها «زیادی کم» نشود.

سالاد را همان موقعی که می خواهید بخورید درست کنید مخصوصاً گوجه فرنگی را.

سبزی ها را با یک چاقوی تیز و در عین تمیز کاری، برش بزنید چون ویتامین های AوC خود را در نتیجه ناشی بازی هنگام خرد کردن، از دست می دهند.

اگر نتوانستید میوه و سبزی را تازه تازه مصرف کنید، توجه داشته باشید که سبزیجات و میوه جاتی که فوراً منجمد شده اند عناصر حیاتی شان بیشتر از آن هایی است که چند روز در یخچال بوده اند.

سبزیجات منجمد شده را همان طور در حالت منجمد بپزید و سعی نکنید اول یخ آن را ذوب کنید.

غذاهای تازه از منجمد شده کاملاً بهترند اما غذاهای منجمد هم کاملا ً از کنسرو شده بهترند.

هر چه زمان پختن و آب غذاهای حاوی سبزی، کمتر باشد، تاثیرگذاری ویتامینی آنها، مؤثرتر است.

شیرهایی که در بطری های بی رنگ هستند در مقابل نور آفتاب ویتامین های A.D و B2خود را از دست می دهند. نان ها هم در برابر نور مواد تغذیه ای خود را می بازند.

موادی که هنگام تهیه، برشته یا قهوه ای رنگ می شوند ویتامین کمتری دارند. همچنین اگر به ویتامینC و B1بیشتری احتیاج دارید، در غذای خود جوش شیرین نریزید.

وقتی غذا را در ظروف مسی می پزید ویتامین های E، C و اسید فولیک آن ها از بین می رود. در عوض ظروف آهنی می توانند آهن غذای شما را بیشتر کنند (شوخی نمی کنم) ولی ویتامین Cرا از بین می برند .

 


نظر

دختر با این ویژگی ها مجرد می ماند!


چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.
تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.
تعامل : چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.
 


1- دخترهایی که برای خودشان «مرد» شده اند!

شمار این جور دخترها در دنیای امروز روبه افزایش است، و جالب اینجاست که آنها اصلا از دافعه های خودشان خبر ندارند و به «مردانگی» خودشان کاملا افتخار می کنند. آنها زنان دیگر را ضعیف، ناتوان، ظریف و وابسته می دانند و اصلا حاضر نیستند به عنوان جنس زن به آنها نگاه شود.
لباس های مردانه، کارهای مردانه، بازوهای قوی و برجسته و صدای کلفت و مردانه از چیزهای مورد علاقه آنهاست که با آن فخر می فروشند. اگر شما هم ظرافت های زنانه را باعث سرافکندگی خود می دانید، به مقاله «پسرهایی که مجرد» می مانند نگاهی بیندازید.
زنان مردنما همانقدر برای دیگران دافعه دارند که مردان زن نما حال شما را بد می کنند. زن، زن آفریده شده و مرد، مرد، و هر کدام از این دو جنس در قالب خصوصیات خودشان است که جذابیت دارد، قدرت دارد و می تواند کارهایش را راه بیندازد.
البته این جور دختران می توانند به خوبی جای پدر را برای بچه هایشان پر کنند اما متاسفانه مجرد می مانند، چون پدر بچه ها دنبال «همسر» خوبی برای خود می گردد!

 


2- دخترهای خرافاتی

اگر اولین سوالی که در هنگام آشنایی با افراد می پرسید این است که متولد چه ماهی هستند، اگر پای دکه روزنامه فروشی می ایستید و فال این ماهتان را در تمام مجلات می خوانید، اگر در کتابخانه اتاقتان انواع گوناگون کتاب های تعبیر خواب، فال قهوه، طالع بینی هندی، چینی، رومی، فرانسوی و ... است، اگر به خودتان انواع سنگ های ضد چشم زخم، ازدیاد حافظه، مهره مار، سنگ ماه تولد، سنگ سیاره ژوپیتر و از این جور چیزها آویزان کرده اید و اگر پاتوق شما خانه معروف ترین فال قهوه گیر شهر است که برای رسیدن به آرزوها و خواسته های مختلفتان نسخه های عجیب و غریب می پیچد، باید بگوییم که سرگرمی خوبی دارید اما خیالتان را راحت کنم: متاسفانه در طالع شما هیچ ازدواج موفقی دیده نمی شود!
می دانید چیست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبیعه در نمی آورند و اصلا نمی توانند شما را درک کنند. آنها واقع بین هستند و اکثرا همه چیز را از دید عقل و تجربه میبینند، به خاطر همین ذاتا از این جور کارها دل خوشی ندارند. البته که مهم نیست آنها چه فکری در مورد شما می کنند، اما ... خواهش می کنم به خاطر خودتان هم که شده کمی منطقی باشید!
 


3- دخترهای خانم معلم

من یکی از آنها را می شناسم. او مثل یک وجدان آگاه «اکسترنال» است که به من وصلش کرده باشند: مدام مسائل و باید و نبایدهای بهداشتی، روانشناختی، علمی، اجتماعی، سلامت، تغذیه و خلاصه هر چیز دیگری که راجع به آن مطالعه ای داشته را به من گوشزد می کند.
او مرتب یادآوری می کند که موقع ظرف شستن بهتر است دستکش بپوشم، موقع رد شدن از خیابان خیلی احتیاط کنم، بزرگترها را نباید به اسم کوچک صدا کنم، کلم بروکلی برای سلامتی مان خیلی خوب است، چت کردن کار بدی است، موقع کار با کامپیوتر باید صاف نشست، و هیچ وقت نباید از چراغ قرمز رد شد! و خدا نکند که من بخواهم دست از پا خطا کنم و این دستورات را نادیده بگیرم، مثلا خدای ناکرده بروم سینما و پفک و چیپس با سس تند بخورم!
البته او خیلی دختر خوب و شایسته ای است، اما هیچ وقت نمی توانم از بودن با او لذت ببرم. (بیچاره همسرش!) بد نیست بدانید که همه ما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، یک «معلم» درون هم داریم که اینها را به ما گوشزد می کند اما فرقش این است که گاهی می توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت هایمان لذت ببریم. معلم بازی به شدت دیگران را از شما فراری می دهد.
 


4- دخترهای پول پرست

نیازی به توضیح نیست که اینها چه جور دخترهایی هستند. این دخترها نشانه هایی دارند که طرف مقابلشان خیلی زود آنها را می شناسد: آنها مدام در مورد مسائل مالی حرف می زنند، اولین سوالاتی که می پرسند در موردمیزان درآمد، مدل ماشین، محل زندگی، وضعی اقتصادی خانواده و این قبیل است و اگر در چشم انداز آینده یک رابطه احتمال بحران مالی یا احیانا اجبار به قناعت را ببینند بلافاصله محو می شوند!
قضیه خیلی ساده است، دختری که دنبال جیب طرف مقابلش است در روزهای سخت به درد نمی خورد. رابطه عاطفی با چنین دخترانی بی نهایت شکننده و نامطمئن است وهمسرشان تحت استرس زیادی قرار دارد. اگر چنین دختری هستید متاسفانه طرفداری ندارید؛ پسرها هم می خواهند با کسی ازدواج کنند که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیبشان (آنها هم دل دارند!)، همانطور که شما دوست دارید طرف مقابلتان شما را به خاطر خودتان بخواهد نه ظاهرتان.
 


5- دخترهای انحصارطلب

دخترهای انحصارطلب خیلی خوبند، فقط یک ایراد بزرگ دارند: آنها روزگار همسرشان را سیاه می کنند! آنها می خواهند تمام زندگی طرف مقابلشان شوند و این اصلا منطقی نیست. همه خانم ها دوست دارند در مرکز توجه مرد زندگی شان باشند اما این توجه حد و مرزی دارد که دخترهای انحصارطلب از آن بی خبرند.
آنها تنها زمانی شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زندگی شان به آنهاست، و اگر او کوچکترین توجهی به دیگران یا به مسائل و جنبه های دیگر زندگی اش بکند اوقاتشان تلخ می شود. حتی ممکن است تبدیل به افرادی کنترلگر شوند و مدام همسرشان را چک کنند و مثل سایه دنبالش باشند.
البته در ابتدای آشنایی خودبخود طرف مقابل ما تمام زندگی مان می شود اما اگر این روند بخواهد ادامه پیدا کند ما را از کار و زندگی می اندازد. هر فردی در کنار ازدواجش، که البته جنبه بسیار مهمی از زندگی اش است، لازم است به خانواده اش، کارش، تفریحات و دوستانش و علایق دیگرش هم به اندازه خودشان توجه کند؛ همچنین به فردیت خودشبه عنوان یک انسان مستقل. این دخترها جلوی رشد و پیشرفت همسرشان را می گیرند، وهیچ مردی هم این را نمی خواهد.
 


6- دخترهای خودباخته

دخترهای خودباخته را حتما می شناسید: آنها به خاطر رابطه شان از همه چیزشان می گذرند و حاضرند تمام زندگی شان را برای طرف مقابلشان فدا کنند. آنها از خود گذشته هایی هستند که همیشه در دسترسند، هرگز ناراحت و دلخور نمی شوند، همیه دنبال راضی کردن طرف مقابلند، هیچ اولویتی برای خودشان قائل نیستند، از نیازهای خودشان می گذرند تا به نیازهای مرد زندگی شان برسند، به فکر رشد و پیشرفت شخصی نیستند و بالاخره همه زندگی شان در رابطه شان خلاصه می شود.
این جور دخترها همه این کارها را به خاطر خشنود کردن طرف مقابل انجام می دهند، اما برعکس آنچه خودشان فکر می کنند به جای راضی کردن طرف مقابل او را از خود می رانند. آنها در نهایت به افرادی بی هویت و به شدت وابسته تبدیل می شوند که همه بار زندگی شان روی دوش همسرشان خواهد بود.
گاهی اینطور به نظر می رسد که دخترهای سر به زیر حرف گوش کن بیشتر مورد توجه هستند، اما آنها بعد از مدتی بی نهایت کسل کننده می شوند. در واقع دخترهایی که در حد خودشان استقلال و هویت دارند و به دنبال رشد شخصی خودشان هم هستند برای همه جذابترند.
 


7- دخترهای غرغرو

این آخرین مورد است اما بیشتر از تمام مواردی که تا اینجا خواندید آدم ها را از شما فراری می دهد. واقعا چه کسی دلش می خواهد یک نفر مثل رادیوهای قدیمی مدام زیر گوش وزوز کند، آن هم از نوع غرغر؟!
از نزدیکترین مردی که دم دستتان است سوال کنید چه چیز بیشتر از همه روی مخش می رود و او به شما خواهد گفت که یک آدم غرغرو. غرغروها انرژی آدم را تحلیل می برند و واقعا روی اعصاب راه می روند و متاسفانه خودشان هم متوجه نمی شوند که چقدر این کارشان بیهوده است.
وقتی مدام غرغر می کنید دیگر کسی به حرف های شما گوش نمی دهد و محتوای حرف هایتان را نمی فهمد؛ اگر هم تا به حال با غرغر توانسته اید به هدفتان دست پیدا کنید و کسی را مجبور به کاری بکنید فقط برای این بوده که از دستتان خلاص شوند و شما را از سر وا کنند، نه هیچ چیز دیگری.
البته که شما حق دارید خواسته هایتان را از دیگران بخواهید یا شکایت هایتان را مطرح کنید اما چطور است یک شیوه موثرتر و جذاب تر برای این منظور پیدا کنید؟ شاید هم خواسته هایتان نیاز به بازبینی داشته باشد. مطمئنم اصلا دوست ندارید کسی توی دلش به شما بد و بیراه بگوید.


پسر با این ویژگی ها مجرد می ماند!


تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند؟ چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.
تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر ... انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.
اما چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.
 


1- پسرهای تی تیش مامانی

پسرهای تی تیش همانطورکه از اسمشان پیداست پسرهای نازی هستند که محتاج مراقبت و توجه دیگرانند، آنها قدرت زیادی از خود ندارند، اهل ریسک کردن در زندگی نیستند، در هیچ زمینه ای استقلال ندارند و در واقع در ازدواج به دنبال یک «مامان» هستند که آنها را تر و خشک کند و مراقبشان باشد.
این جور مردان بیش از حد به خودشان می رسند و نه جذاب هستند و نه قابل اعتماد. به احتمال زیاد بینی شان را عمل زیبایی کرده اند، نگران جوش های صورتشان هستند، به اضافه وزنشان دقت زیادی دارند و مرتب از کرم ضد آفتاب استفاده می کنند (فکرش را بکن!).
آنها معمولا از خاکی شدن لباسشان می ترسند و برای هر تصمیمی هم با مامان مشورت می کنند. این نوع پسرها به شدت توجه طلب هستند و گاهی حسودی هم می کنند. آنها واقعا توانایی گرداندن زندگی مشترک را ندارند و آویزان دیگران هستند. به شدت به طرف مقابلشان وابسته می شوند و او را خفه می کنند.
اما همه اینها با تصویری که ما از «مرد زندگی» داریم (مردی قدرتمند و مستقل) منافات دارد. اگر جزو این گروه هستید بدانید که موهای عجیب و غریب شما هیچ جذابیتی برای طرف مقابلتان ندارد!
 


2- پسرهای سیب زمینی نشان

فکر می کنید چرا پسرهای سیب زمینی نشان هیچ وقت نمی توانند ازدواج کنند؟ چون جلسه اول آشنایی آنها هرگز به جلسه دوم نمی کشد. رفتار آنها با کسی که قرار است همسر آینده شان شود تفاوت قابل توجهی با رفتارشان با آقایان ندارد. به خاطر همین بیشترین جمله ای که از خانم ها می شنوند این است: «فکر می کنم ما به درد هم نمی خوریم!»
پسرهای سیب زمینی نشان – لطفا مرا ببخشید که از این اصطلاح برای توصیف این نوع پسرها استفاده می کنم، اما فکر نمی کنم اصطلاح دیگری وجود داشته باشد که بتواند به این خوبی آنها را وصف کند – هیچ توجهی به طرف مقابلشان ندارند. آنها ممکن است ذاتا آدم های بی توجهی باشند، یا اینکه دچار یکی از این عوارض باشند: اعتیاد به کار، اعتیاد به اینترنت و کامپیوتر، اعتیاد به ماشین، اعتیاد به خانواده اصلی، یا هر نوع اعتیاد دیگری که تمام توجهشان را به خود جلب می کند. نقطه مشترکشان این است که طرف مقابلشان اصلا دیده نمی شود؛ و من به شما می گویم که هیچ دختری روی کره زمین نیست که نخواهد دیده شود.
 


3- پسرهای اتوکشیده

چون با ادب و تمیز باشی، نزد همه کس عزیز باشی. این شعار پسرهای اتوکشیده است. به خاطر همین هم آنها برای اینکه نزد همه کس عزیز باشند آنقدر در این خصوصیات اغراق می کنند که دیگر همه از دور و برشان فرار می کنند، چون مردم نمی توانند با آنها راحت باشند.
درست است که آنها خیلی محترمند و همیشه طبق آداب رفتار می کنند اما در واقع بیش از حد «آقا» هستند و برای همین مصاحبت با آنها بسیار سخت است. هیچ کس جرات نمی کند در حضور آنها لطیفه تعریف کند یا شوخی کند. ما آدمها خصوصیات مثبت را در حد صددرصد و مطلق دوست نداریم.
در واقع افرادی که کمی پایین تر از این حد رفتار می کنند برایمان جذاب تر و طبیعی تر به نظر می رسند. آدم های صددرصد به طرز عجیبی ایده آل و ویترینی به نظر می رسند و بنابراین تعجبی ندارد که هیچ دختری نتواند چنین جسارتی در حقشان بکند که بخواهد حتی به ازدواج با آنها فکر کند!
البته آنها واقعا آدم های خوبی هستند، تا جایی که می توانند به دیگران کمک می کنند، به شدت دلسوزند و فداکارانه کارهای دیگران را راه می اندازند. شاید به همین خاطر است که بیشتر می توان آنها را برادری خوب و مهربان در نظر گرفت تا همسری شایسته.
 


4- پسرهای دخالت گر

هیچ کس به این اندازه اعصاب خانم ها را به هم نمی ریزد. این نوع پسرها سر از همه کاری در می آورند. آنها در همه چیز دخالت می کنند؛ از آشپزی گرفته تا انواع شیوه های لکه بری.البته اشکالی ندارد که آدم اطلاعاتش زیاد باشد اما مشکل آنها این است که در زمینه های کاملا زنانه ای که اصلا ربطی به آنها ندارد سررشته دارند و این اطلاعات را مدام توی چشم خانم ها می کنند.
تصور کنید مردی بخواهد به همسرش بگوید سرامیک ها چطور براق می شوند یا فسنجان چقدر وقت لازم دارد تا کاملا جا بیفتد. پسرهای دخالت گر به مدل لباس و آرایش دیگران کار دارند ودقت زیادی روی ظرایف زنانه و جزییاتی از این دست دارند.
البته بدتر از این هم هست: آنها پشت سر این و آن حرف می زنند و خودشان را در روابط و مناسبات زنانه دخالت می دهند. حتی فکر کردن به آن هم ... راستش را بخواهید دنیای زنان و مردان واقعا با هم تفاوت دارد و از هم جداست، و هیچ کس انتظار ندارد یک مرد تا این حد وارد جزییات زنانه شود؛ شاید اینطوری بتوانید بیشتر وارد دنیای آنها شوید و آنها را درک کنید، اما می توانید مطمئن باشید که به همان اندازه مورد نفرت آنها قرار خواهید گرفت.
 


5- پسرهای خودشیفته

اولویت بندی زندگی آنها به این شکل است: اول خودم، دوم خودم، سوم هم خودم! آنها تمام مدت از خودشان و موفقیت هایشان در دنیای کسب و کار و روابط اجتماعی داد سخن می دهند. طرف مقابل آنها به هیچ وجه فرصت ابراز وجود ندارد و هرگز نوبت حرف زدن او نمی شود چون خودشیفته ها بعد از اینکه دو ساعت تمام از خودشان تعریف کردند، تلاش هایشان در زندگی را برشمردند و خوبی های خودشان را گفتند می گویند: «خب، دیگر بس است؛ زیاد از خودم حرف زدم. بگذار در مورد کارم برایت بگویم!»
خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی به حساب می آید که البته در دنیای امروز رو به گسترش است. سر کردن با یک آدم خودشیفته واقعا خسته کننده است و انرژی زیادی از آدم می گیرد، علاوه بر اینکه هیچ انرژی به آدم نمی دهد و او مدام مجبور است تعریف های فرد خودشیفته را تایید کند و حرف ها و نظرات خودش را قورت بدهد.
البته خودشیفته ها بیشتر اوقات واقعا آدم های موفقی هستند و جزو دسته «خالی بندها» قرار نمی گیرند اما به هر حال باید بدانند که هر شخصی برای خودش موفقیت های ریز و درشتی دارد و دوست دارد شنیده و دیده شود. چاره اش این است که به جای فکر کردن به خودتان، کمی هم به طرف مقابلتان فکر کنید.
 


6- پسرهای مفلوک

خر آنها از همان کُرِگی بی دم بوده: من پول زیادی ندارم. کار درست و حسابی ندارم. تحصیلات درست و حسابی ندارم. خانواده درست و حسابی ندارم. قدرت بدنی زیادی هم ندارم. حتما فکر می کنید چنین کسی اصلا چرا می خواهد ازدواج کند؟ خب محققان هنوز پاسخ این سوال را کشف نکرده اند. مساله اینجاست که اینجور مردها هیچ کدام از این مشکلات و فلاکت ها را تقصیر خودشان نمی دانند، بلکه این سرنوشت و بخت بد آنها بوده که آنها را به این روز انداخته است.
آنها پدر و مادر خوبی نداشتند پس درست تربیت نشده اند، به خاطر شرایط سخت زندگی نتوانسته اند ادامه تحصیل بدهند، به خاطر اینکه مثل بقیه «پارتی کلفت» نداشته اند نتوانسته اند کار خوبی پیدا کنند، و «رفقای ناباب» هم آنها را از راه به در کرده اند!
جلسه آشنایی آنها بیشتر شبیه مراسم روضه خوانی است و طرف مقابلشان باید دستمال به دست بنشیند و برایشان گریه کند اما به هر حال باز هم بخت با آنها یار نیست و در ازدواج هم شانس نمی آورند چون آنها دو شرط اصلی شروع زندگی مشترک را ندارند: اول مسوولیت پذیری و دوم حداقل امکانات و توانمندی برای چرخاندن چرخ زندگی.
 


7- پسرهای بی بند و بار

تعهد، اولین شرط لازم برای ازدواج است و مهمترین شرط برای یک دختر ایرانی. پسرهای بی قید و بی تعهد شاید بتوانند در ابتدا خودشان را توی دل کسی جا کنند (مسلما آنها هرگز نمی روند به کسی بگویند «سلام من آدم غیرمتعهدی هستم، با من ازدواج می کنی؟!») اما بعد از مدتی نشانه هایشان بروز می کند و طرف مقابلشان را از آنها فراری می دهد.
نشانه های این جور پسرها هم برای کسی پوشیده نیست: آنها رفتار متعهدانه ندارند و پای حرف ها و قول هایشان نمی ایستند، به شروع زندگی مشترک اهمیت زیادی نمی دهند، مدام چشمشان می چرخد، در روابطشان با غیرهمجنس حتی جلوی همسر آینده شان حد و مرزی ندارند، مدام کارهایشان را توجیه می کنند و برای خودشان دلیل می تراشند، و رفتارهای مشکوک زیادی دارندنه که هر دختر باهوشی به راحتی می تواند آنها را ردیابی کند. قطعا آنها تکیه گاه خوبی برای یک ازدواج سالم نیستند. چه کسی حاضر است چنین کاری کند؟!


نظر

سکوت، یعنی گفتن در نگفتن، یعنی مقابله با شهوت رام نشدنی حرف، یعنی تمرین برگشتن به دوران جنینی و شنیدن انحصاری لالائی قلبِ مادر در تنهائی محض.

سکوت در مکالمه تلفنی، یعنی تردید یا مزاحمت، یا شرم.

هر سکوتی، سرشار از ناگفته ها نیست، بعضی وقت ها، سرشار از خجالتِ گفته هاست.

موسیقی، یعنی سکوت بعلاوه سکوت های شکسته شده ی موزون.

سکوتِ آرام کتابخانه، یعنی رعد و غرش نهفته ی تمامِ حرف های فشرده ی عالم، در پیش از این.

سکوتِ شاهد، یعنی شهادتِ دروغ، موقع خواب و استراحت و تعطیلی وجدان.


سکوتِ محکوم بی گناه، یعنی بغض، آه، گریه درون.

سکوتِ مظلوم، یعنی نفرینی مطلق و ابدی.


بعضی سکوت را به رشوه ای کلان می خرند و با سودی سرشار، به اسم حق السکوت، می فروشانند.

سکوتِ عاشق در جفای معشوق، یعنی پاس حرمتِ عشق.


سکوت، در خود گریه دارد ولی گریه، با خود سکوتی ندارد.

بعضی با سکوت آنقدر دشمنند که حتی در خواب هم آنرا با پریشان گوئی می شکنند.


سکوتِ در بیمارستان، بهترین هدیه ی عیادت کنندگان است.

آدم، بسیاری حرف ها را که می شنود، آرزو می کند کاش بشر گنگ و ساکت بود.


ایرانی ها، از قدیم معنی سکوت و سخن بخردانه گفتن را خوب بلدند، اشکال فقط در استفاده گاه و بیگاه از این دو نعمت، به جای هم است.

آنان که حرمت سکوت را پاس می دارند، بیش از حرّافانِ حرفه ای، به بشر امیدواری می دهند.


وقتی خدا بخواهد فساد کسی را برملا کند، نعمتِ سکوت را از او سلب می کند.

سکوتِ قاضی، رعب آورترین سکوتِ زمینی است، وقتی بدانی گناهکاری.


سکوتِ وداعِ واپسین دیدار دو دلدار، همیشه مرطوب است.

سکوتِ یک محکوم به مرگ، پر از پشیمانی لزج است.


خیالتان آسوده، سکوتِ مرگ، سرد و منجمد است، ولی شکستنی نیست.

زیر زمین خانه های قدیمی تمام مادر بزرگ ها، سرشار از سکوتِ ترشی سیر، انار خشکیده، سرکه ی انگور، عروسک ها و دوچرخه دوران بچگی است.


سینمای صامت، پر از سکوتی گویا و خنده دار بود.


غیرقابل درک ترین سکوت، متعلق به معلم ادبیات پیری است که، شاگرد قدیمش را در حال غلط خواندن گلستان سعدی از تلویزیون می بیند.


آزار دهنده ترین سکوت، وقتی است که دروغ می گوئی و مخاطبت در سکوتی سنگین، فقط نگاه می کند.

در گورستان، فقط در ساعات معینی که ارواح به میهمانی می روند، سکوت برقرار است.


بعضی، بلدند با تمام وجود مدت ها ساکت باشند، حیف که زبانشان آخر همه را به باد می دهد.

آدم های ترسو، برای فرار از سکوت، با خود حرف می زنند.


تابلوهای جهت نما، در خیابان و جاده ها، در سکوتی بی ادعا، عابران را راهنمائی می کنند.

تمام مردم جهان، با یک زبان واحد سکوت می کنند، ولی به محض باز کردن دهان از هم فاصله می گیرند.


کرو لال ها، در سکوتِ محض با هم حتی پرچانگی هم می کنند.

سکوت، خیلی خیلی خوب است، اما نه هر سکوتی.


بعضی، قادرند تا لحظه مرگ، سکوت کنند، به شرطِ آنکه حق السکوتِ قابلی در قبالش گرفته باشند.

در آخرت، تو را به خاطر حرفهای نسنجیده، ممکن است مجازات کنند، ولی سکوتِ بی جایت را، هرگز نمی بخشایند.


سکوت را با هر چیزی می شود شکست، ولی با هر چیزی نمی توان پیوند زد.

سکوت، حتی از نوع مطلق اش در نهایت شکستنی است.


دفاترِ سفید و بی خطِ نو، مثل نوارِ خام، مملو از سکوتند.

تاکنون، هیچ مترجمی پیدا نشده که بتواند سکوت را، از زبانی به زبان دیگر ترجمه کند.


قطعاً یکی از راههای تحمل ِزندگی، پناه بردن به سکوت است.

همیشه گفته اند، از آن نترس که های و هو دارد، از آن بترس که برّوبرّ، نگاهت می کند و در سکوت، برایت نقشه ای شیطانی می کشد.


آدم های خسیس، ممکن است بی بهانه حرف بزنند، ولی بی بها، سکوت نمی کنند.

سکوت گاهی وقتها واقعا زیباست... مثل وقتایی که آدم توی طبیعته؛ توی یه جای بکر و دنجش. که جز پرنده ها و آب و درختاش کس دیگه ای نیست و صدایی نیست جز همین صداها که گوش دادن بهشون یه شور خاصی به آدم میبخشه.


سکوت ساحل واقعا زیباست و سکوت زمانیکه یه نوای زیبا به گوش میرسه و همه ی وجود آدم رو در بر میگیره ...

سکوت؛ در آن می توان شکفت، شکست، خندید، بارید، ترسید، شنید. در او می توان نشست و هیچ نگفت و تنها در سکوت است که می توان فاصله ها را با گوهر خیال، پیوند داد.


راستی چه زیباست سکوت؛ این واژه پر از فریاد ...


نظر

خیلی ها مرد رو شاهکار عقلی آفرینش می دونند و برخی دیگه میگن غفلت خدا باعث شده چنین موجودی پا به عرصه وجود بگذاره. بعضی ها مرد رو اسطوره رحمت می دونند اما عده ای دیگه این فرضیه نه چندان دور از ذهن رو قبول ندارند و تکامل مرد رو موجبات زحمت برای ساکنان نسوان زمین می دونند ! خلاصه از اونجا که از این حرف و حدیث ها زیاده و نمیشه یهویی یکیشو قبول کنیم و چون میدونم که خیلی مشتاقید تا بدونید که آخه چی شده که این آقایون از عرش به فرش اومدند و یه جورایی پاشون به این زمین خاکی رسیده از شما دوستان دعوت می کنم سوالات چهار جوابی زیر رو از نظر بگذرونید. ببینید نتیجه ای عایدتون میشه؟! گمون نکنم ولی اگه شد منم بی خبر نگذارید ...

چرا خدا مردها را آفرید؟
1. هدف خاصی نبود
2. گِل اضافه مونده بود
3. نسخه آزمایشی بود
4. اصلا کار خدا نبود

چرا خدا مردها را از روی زمین برنمی دارد؟
1. از نظر خدا مردها وجود خارجی ندارند
2. مگه ما روی زمین مرد هم داریم
3. وجود اینگونه از درندگان برای موازنه جمعیت روی زمین ضروری به نظر میرسد
4. حالا چه عجله ایه؟

اگه خدا مردها را نمی آفرید چی می آفرید؟
1. چیز خاصی نمی آفرید
2. پیراشکی
3. خروس دریایی
4. فضای خالی

اگر جمعیت مردها منقرض شود چه می شود؟
1. مگه قراره اتفاقی بیافته
2. خارشتر کویر لوت که آفت نداره
3. اکوسیستم به شرایط بدون انگل برمی گردد
4. یه هیولا کمتر دنیا قشنگتر

چه وقت مردها عاشق می شوند؟
1. چه وقت مردها عاشق نمی شوند!
2. هر وقت مامانشون بگه
3. چون یکدفعه می شوند خودشان هم نمی دانند که کی می شوند
4. یک روز از همین روزا !

مردها چه وقت عشق قبلی خود را فراموش می کنند؟
1. در همون وقتی که عشق جدید خود را کشف می کنند
2. جدید و قدیم نداره فقط بازیگر نقش زن عوض میشه .(قانون 4 نیوتن)
3. بستگی تام و تمام به میزان تستسترون دارد.
4. رابطه مستقیم با نظر مادر بزرگ کودک فهیم دارد.

مردها در مقوله ایجاد یک رابطه عشقی جدید در حکم چه چیزی هستند؟
1. فنر با ثابت بالا
2. پارچه استرچ
3. یک نوع ماده الاستیک با ساختار ناشناخته
4. کش تیرو کمان

مردها معمولا هر چند مدت یکبار عاشق می شوند؟
1. هر شب
2. هر وقت که خدا بخواد
3. هر وقت تستسترون بگه
4. سیکل خاصی ندارند

مردها وقتی تصمیم به ازدواج می گیرند چه کار می کنن؟
1. اون موقع نمی تونن کار خاصی بکنن!
2. تمام تلاششون رو می کنن که بتونن یک کاری بکنن!
3. به مامانشون می گن که یک کاری بکنه چون دیگه وقتشه که اونا رسما خیلی کارا بکنن!
4. می رن کلاس آمادگی جسمانی!


وقتی مردها تصمیم می گیرن ازدواج کنن چی می گن؟
1. چیزی نمی گن چون وقت عمله
2. وقت نمی کنن چیزی بگن
3. اولش چیزی برا گفتن ندارن ولی بعد که خرشون از پل گذشت نطقشون باز میشه
4. در این برهه از تاریخ طبیعی هیچ کس نمی فهمه که اونا چی می گن

مردها چطور زن زندگی شون رو می گیرن؟
1. با دست
2. با تور
3. با چنگول
4. با زبون

معیار مردها برای انتخاب همسر چیه؟
1. هر که پیش آمد خوش آمد
2. به روش جستجوی ترتیبی در لیست سیاه
3. ده بیست سی چهل
4. به قول مادر بزرگ پسر، دختر مثل پارچه می مونه هر روز یه مدل بهترش میاد، وامیستن بهترش بیاد



خب، خسته که نشدید؟ آخرش گرفتید که چرا خدا مردها را آفرید؟ نگرفتید؟! ای بابا عجب معمایی شدااااا ... خداییش چند بار گفتید واقعــاً که، واقعــاً که ! خیلی به مردها خندیدید؟! قد خوردن یه یخ در بهشت با طعم زرشک دلتون خنک شد!؟ اشکالی نداره ولی شاید شنیده باشید که میگن : خدا مردها را آفرید که گاهی خانمها را بخندانند و اغلب اوقات هم آنها را حرص بدهند !

 

از طنز منز که بگذریم یه جا نوشته بـــود :

مرد از آن دسته معدود موجوداتی است که
وقتی نمیبینی اش انگار چیز بزرگی کم داری
چیزی قد تمام دوست داشتن هایت
که به یقین با دیگران تکرار نمیشود


با تشکر از ارسال : خانم صغری پاپی