سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماییم و نوای بی نوایی

نظر

آدم ها خیلی نمیتونن از هم دور بشن ? بالاخره یه چیزی جا میمونه که مجبورن برگردن

و برش دارن ? سعی نکن از من دور بشی ... دلت اینجاست . . .

ولنتاین مبارک

تا عمر ما باشد به دنیا ما رفیقیم ، ترسم بمیرم حس کنی ما نا رفیقیم !

ولنتاینت مبارک رفیق همیشه . . .

کار گل زار شود گر تو به بازار آئی / نرخ یوسف شکند جون تو به بازار آئی . . .

داستان زندگی من قصه ایست که متن آن وجود توست ، و پایانش نبود تو . . .

دل بستن مثل پرت کردن یه سنگ تو دریاست ، اما دل کندن مثل پیدا کردن همون سنگه

Happy valentine day . . .

تلخی مشروب رو به جون میخرم که فقط وقت خوردن بگم

به سلامتی اون که دوسش دارم . . . ولنتاین مبارک . . .

زخم زندگی من توئی !

همه به زخمشون دستمال میبندن اما من به زخمم دل بستم !

یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتب ماندم

همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .

اول از روی ادب ای گل خوشبو سلام

دوم از روی محبت به تو دارم پیام

بی تو ای دوست گذر از جهان زندان من است

تا تو هستی در برم زندان گلستان من است

با هر که حرف دوستی اظهار میکنم / خوابیده دشمنیست که بیدار میکنم . . .

میخوام بگم که خیلی بیستی / اهل دلی مثل بقیه نیستی !


شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی


مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه


آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من


همه زندگی فقط 3روزه : اومدن - بودن - رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم


زندگی زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان می‌گذرد... آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد


مبادا گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویم مبادا شعله ای در آن نهان باشد


گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری

باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد

اگردبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت


روز اول شوخی شوخی جدی شد شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو