سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماییم و نوای بی نوایی

نظر

 

تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر … انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.

اما چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

1- پسرهای تی تیش مامانی

پسرهای تی تیش همانطورکه از اسمشان پیداست پسرهای نازی هستند که محتاج مراقبت و توجه دیگرانند، آنها قدرت زیادی از خود ندارند، اهل ریسک کردن در زندگی نیستند، در هیچ زمینه ای استقلال ندارند و در واقع در ازدواج به دنبال یک «مامان» هستند که آنها را تر و خشک کند و مراقبشان باشد.

این جور مردان بیش از حد به خودشان می رسند و نه جذاب هستند و نه قابل اعتماد. به احتمال زیاد بینی شان را عمل زیبایی کرده اند، نگران جوش های صورتشان هستند، به اضافه وزنشان دقت زیادی دارند و مرتب از کرم ضد آفتاب استفاده می کنند (فکرش را بکن!).

آنها معمولا از خاکی شدن لباسشان می ترسند و برای هر تصمیمی هم با مامان مشورت می کنند. این نوع پسرها به شدت توجه طلب هستند و گاهی حسودی هم می کنند. آنها واقعا توانایی گرداندن زندگی مشترک را ندارند و آویزان دیگران هستند. به شدت به طرف مقابلشان وابسته می شوند و او را خفه می کنند.

اما همه اینها با تصویری که ما از «مرد زندگی» داریم (مردی قدرتمند و مستقل) منافات دارد. اگر جزو این گروه هستید بدانید که موهای عجیب و غریب شما هیچ جذابیتی برای طرف مقابلتان ندارد!


2- پسرهای سیب زمینی نشان

فکر می کنید چرا پسرهای سیب زمینی نشان هیچ وقت نمی توانند ازدواج کنند؟ چون جلسه اول آشنایی آنها هرگز به جلسه دوم نمی کشد. رفتار آنها با کسی که قرار است همسر آینده شان شود تفاوت قابل توجهی با رفتارشان با آقایان ندارد. به خاطر همین بیشترین جمله ای که از خانم ها می شنوند این است: «فکر می کنم ما به درد هم نمی خوریم!»

پسرهای سیب زمینی نشان – لطفا مرا ببخشید که از این اصطلاح برای توصیف این نوع پسرها استفاده می کنم، اما فکر نمی کنم اصطلاح دیگری وجود داشته باشد که بتواند به این خوبی آنها را وصف کند – هیچ توجهی به طرف مقابلشان ندارند. آنها ممکن است ذاتا آدم های بی توجهی باشند، یا اینکه دچار یکی از این عوارض باشند: اعتیاد به کار، اعتیاد به اینترنت و کامپیوتر، اعتیاد به ماشین، اعتیاد به خانواده اصلی، یا هر نوع اعتیاد دیگری که تمام توجهشان را به خود جلب می کند. نقطه مشترکشان این است که طرف مقابلشان اصلا دیده نمی شود؛ و من به شما می گویم که هیچ دختری روی کره زمین نیست که نخواهد دیده شود.


پسرهای اتوکشیده

3- پسرهای اتوکشیده

چون با ادب و تمیز باشی، نزد همه کس عزیز باشی. این شعار پسرهای اتوکشیده است. به خاطر همین هم آنها برای اینکه نزد همه کس عزیز باشند آنقدر در این خصوصیات اغراق می کنند که دیگر همه از دور و برشان فرار می کنند، چون مردم نمی توانند با آنها راحت باشند.

درست است که آنها خیلی محترمند و همیشه طبق آداب رفتار می کنند اما در واقع بیش از حد «آقا» هستند و برای همین مصاحبت با آنها بسیار سخت است. هیچ کس جرات نمی کند در حضور آنها لطیفه تعریف کند یا شوخی کند. ما آدمها خصوصیات مثبت را در حد صددرصد و مطلق دوست نداریم.

در واقع افرادی که کمی پایین تر از این حد رفتار می کنند برایمان جذاب تر و طبیعی تر به نظر می رسند. آدم های صددرصد به طرز عجیبی ایده آل و ویترینی به نظر می رسند و بنابراین تعجبی ندارد که هیچ دختری نتواند چنین جسارتی در حقشان بکند که بخواهد حتی به ازدواج با آنها فکر کند!

البته آنها واقعا آدم های خوبی هستند، تا جایی که می توانند به دیگران کمک می کنند، به شدت دلسوزند و فداکارانه کارهای دیگران را راه می اندازند. شاید به همین خاطر است که بیشتر می توان آنها را برادری خوب و مهربان در نظر گرفت تا همسری شایسته.


4- پسرهای دخالت گر

هیچ کس به این اندازه اعصاب خانم ها را به هم نمی ریزد. این نوع پسرها سر از همه کاری در می آورند. آنها در همه چیز دخالت می کنند؛ از آشپزی گرفته تا انواع شیوه های لکه بری.البته اشکالی ندارد که آدم اطلاعاتش زیاد باشد اما مشکل آنها این است که در زمینه های کاملا زنانه ای که اصلا ربطی به آنها ندارد سررشته دارند و این اطلاعات را مدام توی چشم خانم ها می کنند.

تصور کنید مردی بخواهد به همسرش بگوید سرامیک ها چطور براق می شوند یا فسنجان چقدر وقت لازم دارد تا کاملا جا بیفتد. پسرهای دخالت گر به مدل لباس و آرایش دیگران کار دارند ودقت زیادی روی ظرایف زنانه و جزییاتی از این دست دارند.

البته بدتر از این هم هست: آنها پشت سر این و آن حرف می زنند و خودشان را در روابط و مناسبات زنانه دخالت می دهند. حتی فکر کردن به آن هم … راستش را بخواهید دنیای زنان و مردان واقعا با هم تفاوت دارد و از هم جداست، و هیچ کس انتظار ندارد یک مرد تا این حد وارد جزییات زنانه شود؛ شاید اینطوری بتوانید بیشتر وارد دنیای آنها شوید و آنها را درک کنید، اما می توانید مطمئن باشید که به همان اندازه مورد نفرت آنها قرار خواهید گرفت.


5- پسرهای خودشیفته

اولویت بندی زندگی آنها به این شکل است: اول خودم، دوم خودم، سوم هم خودم! آنها تمام مدت از خودشان و موفقیت هایشان در دنیای کسب و کار و روابط اجتماعی داد سخن می دهند. طرف مقابل آنها به هیچ وجه فرصت ابراز وجود ندارد و هرگز نوبت حرف زدن او نمی شود چون خودشیفته ها بعد از اینکه دو ساعت تمام از خودشان تعریف کردند، تلاش هایشان در زندگی را برشمردند و خوبی های خودشان را گفتند می گویند: «خب، دیگر بس است؛ زیاد از خودم حرف زدم. بگذار در مورد کارم برایت بگویم!»

خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی به حساب می آید که البته در دنیای امروز رو به گسترش است. سر کردن با یک آدم خودشیفته واقعا خسته کننده است و انرژی زیادی از آدم می گیرد، علاوه بر اینکه هیچ انرژی به آدم نمی دهد و او مدام مجبور است تعریف های فرد خودشیفته را تایید کند و حرف ها و نظرات خودش را قورت بدهد.

البته خودشیفته ها بیشتر اوقات واقعا آدم های موفقی هستند و جزو دسته «خالی بندها» قرار نمی گیرند اما به هر حال باید بدانند که هر شخصی برای خودش موفقیت های ریز و درشتی دارد و دوست دارد شنیده و دیده شود. چاره اش این است که به جای فکر کردن به خودتان، کمی هم به طرف مقابلتان فکر کنید.

 



6- پسرهای مفلوک

خر آنها از همان کُرِگی بی دم بوده: من پول زیادی ندارم. کار درست و حسابی ندارم. تحصیلات درست و حسابی ندارم. خانواده درست و حسابی ندارم. قدرت بدنی زیادی هم ندارم. حتما فکر می کنید چنین کسی اصلا چرا می خواهد ازدواج کند؟ خب محققان هنوز پاسخ این سوال را کشف نکرده اند. مساله اینجاست که اینجور مردها هیچ کدام از این مشکلات و فلاکت ها را تقصیر خودشان نمی دانند، بلکه این سرنوشت و بخت بد آنها بوده که آنها را به این روز انداخته است.

آنها پدر و مادر خوبی نداشتند پس درست تربیت نشده اند، به خاطر شرایط سخت زندگی نتوانسته اند ادامه تحصیل بدهند، به خاطر اینکه مثل بقیه «پارتی کلفت» نداشته اند نتوانسته اند کار خوبی پیدا کنند، و «رفقای ناباب» هم آنها را از راه به در کرده اند!

جلسه آشنایی آنها بیشتر شبیه مراسم روضه خوانی است و طرف مقابلشان باید دستمال به دست بنشیند و برایشان گریه کند اما به هر حال باز هم بخت با آنها یار نیست و در ازدواج هم شانس نمی آورند چون آنها دو شرط اصلی شروع زندگی مشترک را ندارند: اول مسوولیت پذیری و دوم حداقل امکانات و توانمندی برای چرخاندن چرخ زندگی.


7- پسرهای بی بند و بار

تعهد، اولین شرط لازم برای ازدواج است و مهمترین شرط برای یک دختر ایرانی. پسرهای بی قید و بی تعهد شاید بتوانند در ابتدا خودشان را توی دل کسی جا کنند (مسلما آنها هرگز نمی روند به کسی بگویند «سلام من آدم غیرمتعهدی هستم، با من ازدواج می کنی؟!») اما بعد از مدتی نشانه هایشان بروز می کند و طرف مقابلشان را از آنها فراری می دهد.

نشانه های این جور پسرها هم برای کسی پوشیده نیست: آنها رفتار متعهدانه ندارند و پای حرف ها و قول هایشان نمی ایستند، به شروع زندگی مشترک اهمیت زیادی نمی دهند، مدام چشمشان می چرخد، در روابطشان با غیرهمجنس حتی جلوی همسر آینده شان حد و مرزی ندارند، مدام کارهایشان را توجیه می کنند و برای خودشان دلیل می تراشند، و رفتارهای مشکوک زیادی دارندنه که هر دختر باهوشی به راحتی می تواند آنها را ردیابی کند. قطعا آنها تکیه گاه خوبی برای یک ازدواج سالم نیستند. چه کسی حاضر است چنین کاری کند؟!


منبع : مجله موفقیت


نظر

تا به حال فکر کرده اید چرا بعضی افراد این همه طرفدار دارند ومحبوب همه هستند اما بعضی دیگر … انگار کسی دوست ندارد حتی نزدیکشان بشود؟ خب، دسته اول مهره مار ندارند – شما که به این جور خرافات اعتقاد ندارید؟! – بلکه خصوصیاتی دارند که باعث محبوبیتشان می شود، یا بهتر بگوییم فاقد خصوصیاتی هستند که آدم ها را از آنها براند.

چه خصوصیاتی باعث می شود دیگران از ما فاصله بگیرند؟ موفقیت به شما می گوید! اگر نمی خواهید مجرد بمانید این خصوصیات را در اسرع وقت از خودتان از بین ببرید. هیچ کس دوست ندارد با چنین آدم هایی ازدواج کند.

1- دخترهایی که برای خودشان «مرد» شده اند!

شمار این جور دخترها در دنیای امروز روبه افزایش است، و جالب اینجاست که آنها اصلا از دافعه های خودشان خبر ندارند و به «مردانگی» خودشان کاملا افتخار می کنند. آنها زنان دیگر را ضعیف، ناتوان، ظریف و وابسته می دانند و اصلا حاضر نیستند به عنوان جنس زن به آنها نگاه شود.

دختر مجرد

 لباس های مردانه، کارهای مردانه، بازوهای قوی و برجسته و صدای کلفت و مردانه از چیزهای مورد علاقه آنهاست که با آن فخر می فروشند. اگر شما هم ظرافت های زنانه را باعث سرافکندگی خود می دانید، به مقاله «پسرهایی که مجرد» می مانند نگاهی بیندازید.

زنان مردنما همانقدر برای دیگران دافعه دارند که مردان زن نما حال شما را بد می کنند. زن، زن آفریده شده و مرد، مرد، و هر کدام از این دو جنس در قالب خصوصیات خودشان است که جذابیت دارد، قدرت دارد و می تواند کارهایش را راه بیندازد.

البته این جور دختران می توانند به خوبی جای پدر را برای بچه هایشان پر کنند اما متاسفانه مجرد می مانند، چون پدر بچه ها دنبال «همسر» خوبی برای خود می گردد!

 



2- دخترهای خرافاتی

اگر اولین سوالی که در هنگام آشنایی با افراد می پرسید این است که متولد چه ماهی هستند، اگر پای دکه روزنامه فروشی می ایستید و فال این ماهتان را در تمام مجلات می خوانید، اگر در کتابخانه اتاقتان انواع گوناگون کتاب های تعبیر خواب، فال قهوه، طالع بینی هندی، چینی، رومی، فرانسوی و … است، اگر به خودتان انواع سنگ های ضد چشم زخم، ازدیاد حافظه، مهره مار، سنگ ماه تولد، سنگ سیاره ژوپیتر و از این جور چیزها آویزان کرده اید و اگر پاتوق شما خانه معروف ترین فال قهوه گیر شهر است که برای رسیدن به آرزوها و خواسته های مختلفتان نسخه های عجیب و غریب می پیچد، باید بگوییم که سرگرمی خوبی دارید اما خیالتان را راحت کنم: متاسفانه در طالع شما هیچ ازدواج موفقی دیده نمی شود!

می دانید چیست، متاسفانه مردها سر از اسرار ماوراءالطبیعه در نمی آورند و اصلا نمی توانند شما را درک کنند. آنها واقع بین هستند و اکثرا همه چیز را از دید عقل و تجربه میبینند، به خاطر همین ذاتا از این جور کارها دل خوشی ندارند. البته که مهم نیست آنها چه فکری در مورد شما می کنند، اما  … خواهش می کنم به خاطر خودتان هم که شده کمی منطقی باشید!

دختر مجرد

3- دخترهای خانم معلم

من یکی از آنها را می شناسم. او مثل یک وجدان آگاه «اکسترنال» است که به من وصلش کرده باشند: مدام مسائل و باید و نبایدهای بهداشتی، روانشناختی، علمی، اجتماعی، سلامت، تغذیه و خلاصه هر چیز دیگری که راجع به آن مطالعه ای داشته را به من گوشزد می کند.

او مرتب یادآوری می کند که موقع ظرف شستن بهتر است دستکش بپوشم، موقع رد شدن از خیابان خیلی احتیاط کنم، بزرگترها را نباید به اسم کوچک صدا کنم، کلم بروکلی برای سلامتی مان خیلی خوب است، چت کردن کار بدی است، موقع کار با کامپیوتر باید صاف نشست، و هیچ وقت نباید از چراغ قرمز رد شد! و خدا نکند که من بخواهم دست از پا خطا کنم و این دستورات را نادیده بگیرم، مثلا خدای ناکرده بروم سینما و پفک و چیپس با سس تند بخورم!

البته او خیلی دختر خوب و شایسته ای است، اما هیچ وقت نمی توانم از بودن با او لذت ببرم. (بیچاره همسرش!) بد نیست بدانید که همه ما آدم ها علاوه بر والد،بالغ و کودک درون، یک «معلم» درون هم داریم که اینها را به ما گوشزد می کند اما فرقش این است که گاهی می توانیم خاموشش کنیم و کمی از شیطنت هایمان لذت ببریم. معلم بازی به شدت دیگران را از شما فراری می دهد.


4- دخترهای پول پرست

نیازی به توضیح نیست که اینها چه جور دخترهایی هستند. این دخترها نشانه هایی دارند که طرف مقابلشان خیلی زود آنها را می شناسد: آنها مدام در مورد مسائل مالی حرف می زنند، اولین سوالاتی که می پرسند در موردمیزان درآمد، مدل ماشین، محل زندگی، وضعی اقتصادی خانواده و این قبیل است و اگر در چشم انداز آینده یک رابطه احتمال بحران مالی یا احیانا اجبار به قناعت را ببینند بلافاصله محو می شوند!

قضیه خیلی ساده است، دختری که دنبال جیب طرف مقابلش است در روزهای سخت به درد نمی خورد. رابطه عاطفی با چنین دخترانی بی نهایت شکننده و نامطمئن است وهمسرشان تحت استرس زیادی قرار دارد. اگر چنین دختری هستید متاسفانه طرفداری ندارید؛ پسرها هم می خواهند با کسی ازدواج کنند که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، نه جیبشان (آنها هم دل دارند!)، همانطور که شما دوست دارید طرف مقابلتان شما را به خاطر خودتان بخواهد نه ظاهرتان.

 



5- دخترهای انحصارطلب

دخترهای انحصارطلب خیلی خوبند، فقط یک ایراد بزرگ دارند: آنها روزگار همسرشان را سیاه می کنند! آنها می خواهند تمام زندگی طرف مقابلشان شوند و این اصلا منطقی نیست. همه خانم ها دوست دارند در مرکز توجه مرد زندگی شان باشند اما این توجه حد و مرزی دارد که دخترهای انحصارطلب از آن بی خبرند.

 آنها تنها زمانی شادند که احساس کنند تمام توجه مرد زندگی شان به آنهاست، و اگر او کوچکترین توجهی به دیگران یا به مسائل و جنبه های دیگر زندگی اش بکند اوقاتشان تلخ می شود. حتی ممکن است تبدیل به افرادی کنترلگر شوند و مدام همسرشان را چک کنند و مثل سایه دنبالش باشند.

البته در ابتدای آشنایی خودبخود طرف مقابل ما تمام زندگی مان می شود اما اگر این روند بخواهد ادامه پیدا کند ما را از کار و زندگی می اندازد. هر فردی در کنار ازدواجش، که البته جنبه بسیار مهمی از زندگی اش است، لازم است به خانواده اش، کارش، تفریحات و دوستانش و علایق دیگرش هم به اندازه خودشان توجه کند؛ همچنین به فردیت خودشبه عنوان یک انسان مستقل. این دخترها جلوی رشد و پیشرفت همسرشان را می گیرند، وهیچ مردی هم این را نمی خواهد.


6- دخترهای خودباخته

دخترهای خودباخته را حتما می شناسید: آنها به خاطر رابطه شان از همه چیزشان می گذرند و حاضرند تمام زندگی شان را برای طرف مقابلشان فدا کنند. آنها از خود گذشته هایی هستند که همیشه در دسترسند، هرگز ناراحت و دلخور نمی شوند، همیه دنبال راضی کردن طرف مقابلند، هیچ اولویتی برای خودشان قائل نیستند، از نیازهای خودشان می گذرند تا به نیازهای مرد زندگی شان برسند، به فکر رشد و پیشرفت شخصی نیستند و بالاخره همه زندگی شان در رابطه شان خلاصه می شود.

این جور دخترها همه این کارها را به خاطر خشنود کردن طرف مقابل انجام می دهند، اما برعکس آنچه خودشان فکر می کنند به جای راضی کردن طرف مقابل او را از خود می رانند. آنها در نهایت به افرادی بی هویت و به شدت وابسته تبدیل می شوند که همه بار زندگی شان روی دوش همسرشان خواهد بود.

گاهی اینطور به نظر می رسد که دخترهای سر به زیر حرف گوش کن بیشتر مورد توجه هستند، اما آنها بعد از مدتی بی نهایت کسل کننده می شوند. در واقع دخترهایی که در حد خودشان استقلال و هویت دارند و به دنبال رشد شخصی خودشان هم هستند برای همه جذابترند.


7- دخترهای غرغرو

این آخرین مورد است اما بیشتر از تمام مواردی که تا اینجا خواندید آدم ها را از شما فراری می دهد. واقعا چه کسی دلش می خواهد یک نفر مثل رادیوهای قدیمی مدام زیر گوش وزوز کند، آن هم از نوع غرغر؟!

از نزدیکترین مردی که دم دستتان است سوال کنید چه چیز بیشتر از همه روی مخش می رود و او به شما خواهد گفت که یک آدم غرغرو. غرغروها انرژی آدم را تحلیل می برند و واقعا روی اعصاب راه می روند و متاسفانه خودشان هم متوجه نمی شوند که چقدر این کارشان بیهوده است.

وقتی مدام غرغر می کنید دیگر کسی به حرف های شما گوش نمی دهد و محتوای حرف هایتان را نمی فهمد؛ اگر هم تا به حال با غرغر توانسته اید به هدفتان دست پیدا کنید و کسی را مجبور به کاری بکنید فقط برای این بوده که از دستتان خلاص شوند و شما را از سر وا کنند، نه هیچ چیز دیگری.

البته که شما حق دارید خواسته هایتان را از دیگران بخواهید یا شکایت هایتان را مطرح کنید اما چطور است یک شیوه موثرتر و جذاب تر برای این منظور پیدا کنید؟ شاید هم خواسته هایتان نیاز به بازبینی داشته باشد. مطمئنم اصلا دوست ندارید کسی توی دلش به شما بد و بیراه بگوید.

 


نظر
عشق یعنی زیر باران تر شدن
زن گرفتن بینهایت خر شدن

زندگی بی زن نباشد جز خوشی
زن گرفتی باش فکر خودکشی

زن گرفتن هست فرمان خدا
ورنه مرد و این خریت ها کجا

زن گرفتی تا شود قربان تو
غافل از آنی که گیرد جان تو

انجمن مردان خون به جگر banner1.gif

نظر

پول دار :
1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : یا رژیم دارد یا غذاها باب طبعش نیست.
2- اگر لباسش کوتاه و بی قواره باشد می گویند : معلوم نیست از کدام بوتیک خریده.
3- اگر پیاده راه برود می گویند : کار عاقلانه ای میکنه پیاده روی برای سلامتی بدن لازمه.
4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : ببین چه کار واجبی داره که اینقدر عجله می کنه.
5- اگر از اداره بیرون کنند می گویند : چون مداخلش و عایداتش زیاد بود حسودها برایش زدند.
6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : احتیاجی نداره حالا استراحت می کنه.
7- اگر بمیرد می گویند ؟ حیف شد مرد



بی پول:
1- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : بیچاره عادت نداره غذاهای خوب بخوره.
2- اگر لباسش کوتاه و بی قواره باشد می گویند : نیگاش کن ، لباس به تنش زار می زنه.
3- اگر پیاده راه برود می گویند : جون سگ داره این همه راه رو می خواد پیاده بره.
4- اگر تند تند غذا بخورد می گویند : انگار از قحطی برگشته.
5- اگر از اداره بیرون کنند می گویند : دزدی کرده.
6- اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : لش تن پرور حال کار هم نداره.
7- اگر بمیرد می گویند : خدا بیامرزدش


نظر

« خندیله پشت »

 

خندیله پشت، اورو چم? دیل پـــورَه یاد? اشت? چـم? دیلی را نـــورَه

هیچ نــِـزونوم قیلـَه ناهار یا ســورَه همی زونوم غـم م? نَه هم آخـــورَه

 

خوام ت? نـَه درد? دیل بکرم زیاد

شاید روکـَه تـِه چم? دیل بوبو شاد

 


« خندیله پشت »

خندیله پشت، اورو چم? دیل پـــورَه یاد? اشت? چـم? دیلی را نـــورَه

هیچ نــِـزونوم قیلـَه ناهار یا ســورَه همی زونوم غـم م? نَه هم آخـــورَه

خوام ت? نـَه درد? دیل بکرم زیاد

شاید روکـَه تـِه چم? دیل بوبو شاد

خندیله پشت، درد? دیلیم گوش بکـَه زهر?غم و غرصه م? را نوش بکـَه

بـِــری من اشتـَنـَه هم آغـــوش بکـَه چم? دیلی غرصه را اوش ووش بکـَه

دنیا کــو صاحیـب دیلی پیــدا نـِبو

غــــم هــدَه یـَه دِه دیلی را جا نـِبو

اه وخــتی ک?خـــردنیما، ویرم نی چــم? نَنـَه هـَیْ م? را وا، دیلــم سی

دس تـِیی پا بـــــرنــده آدم آســــــی خیفه ویـرم نا، چـم? دیل خیــلی پی

هرچی بوام، کم واتمه؛ چ? بوام ؟

هرچی م?را گذشته، هرگز نِوام

 

سرداری کـَه، ملا خونه م ویر اومه ملا صفـــر، ملا خـونه، ای کومه

لس گینـــــیمه، ژند?مه و خوند?مه بیست و د?روز قرآنی تکمیل بیمه

ملا صفـــر چـم? گوشــون کند?شه

خسته بوبو روزی ک?من ژند?شه

کـیله دازی نـَه هـمه تــــرساو?نیم پیر و جون و خــردَنی پخساو?نیم

هـــرچی چـم? دس آرسی، چاکنیم زلـّه لافـنــــــدی نـَه هـمـه تاو?نیم

فـــرقی نکــری م? را دنیا کا شی

اگــر چ?اســـکل چـم?چمی آشی!

 

ویـــرم آ وخـتی لـــپه مــزا کـریم هـمّــه گله نـَه کــرا دعــوا کریم

همّه کسی جیر و جوری وا کریم دَلــَــکه وخـتی هـمـه حاشا کریم

خـــردنیا، هــــزار و یک شیــطونی

خـردن بیـره، امون ت? اشتن زونی

دومه دومه مـــزا را از شوونه بیم کـــلا پیــگــــره را، کــــلافــه نبیم

ویرم نبرشو م? نه وایـْن دیر آسیم خردنن نی زونین ک? هرگز نسیم

روزون مــزا مزا نه از شـَوْ کریم

عیب نــداری شـَـوْ دلکی تـَوْ کریم

گاهی دخس دخســـه مـــزا کـَریم مـن مـَوینین، یباش یباش را کـَریم

هــر کسی سیـسته، آها آها کریم اه ی هر کسی وَر درِه رسفا کـَریم

نه فیکـر و نه خیال و نه غـرصه ای

خندیله پشت، راستی چ?به خردنی؟!

گیریه راهــون هیاها و وَنگاوَنگ زریه گــــودَرِن و گائـِــن رنگارنگ

وان دَرییَه شالـْـما روخـونی پلنگ آخ! چ? تماشایی داری ورزا جنگ

خــــله خـــــله ای ور و زنگــه صــدا

آخ! چ? بوام؟ آخ! چ? بوام؟ آخ خـدا!

اَســـبـَه داو?نـِه کــــر? تالشـَه کینـَه قـَمــچی ژَن? اســــبی تا شالما سینـَه

شیی زرد و شــــوار ســـرَه ساتینه زنـــدگی بی تالــــشــَه کـــــینـَه چتینـَه

تالــــــــشـَه کـینـَه دیــل مثل? آوینـَه یـَه

سینـَه شْ صافـَه، بیغـشـَه، بی کـینـَه یـَه

سـِلینـْگـَه وا ربار چـنـــــده قشــنگـَه آ بومــــونو هــــر کی مست و ملنگـَه

ســَـوْزه و گــولی نه رنگا به رنگـَه هـــرچــی وینی ها کو خوبـَه، قشنگـَه

وان دَرییـَه گــــنج? فـــــراوون آ کــو

آخ! چ? خوبه موندی کرده چه سا کو

صــلّامه خیـــلی دار? موســله خونی ب? شرطی ک? د? را سـَری بومونی

وخـــتی شیـــره، اَقــَه کینـَه دوکـونی چای بـَهــَـــری، حــرف بژنی، بوخونی

ووزَه دولـَــــه ربــاره را نـَه مـَـــش?

آگـــَرد و بـِه سورکــومـَه را نـَه بش?

سورکوم و دَشتـَه مینـَه و سیفـلـَه چال هنتـَه یـْنـَه کینـَه یْ دیمی کو ایگـْلـَه خال

خـَند?خونی نـَه اومـَه مـَشـدَه پــــوتال هـَنی منـــش بــَردَه ب? فیکـــــر و خیال

چــه خـــونــدِه چم? دیلــی آتش ژَن?

غــم دار?غـم، غـم آدمــی وَش ژَن?

بــِــری سـَــری بـــژَن چــــم? زادگا یباش یباش بــِـــری اولــسَه بلـَنـْگا

آوْ چـَمـَه چار قـَدَمی هـر کـس بخــوا مثل? بهشتی مونو خــواهی ناخوا

پاتیویلـَه سنگ و جیرَه سـَوْزه دارَم

هـَتــَه جا کــــو تخــم محـبـّت کارَم

بــِـری بشـَـم ای ته تـَلارگا دوکـــون مـَشدَه ایبـْـــرم چای دَکــَر?مثل?خون

وَلــّه هــَواش پیــری آکــَر? جــَوون کاش بمــِرم تــلارگا کــو هم روزون!

چه چــِمــَه آوی را بمــــــرم رَفــِق!

چه خـــونـِه یـَه کـــرا الان وَرْم دِق

خــدا عـمــر?ر بـدَه مَشـدَه سید قـَوام حسین عـمـــو و هـَه و مشـــده اَنام

چــم? دَدَه دوستــینا هـر روز تا شام بی هـَم چایی نیـیـَـرین ای استـــکام

دوستـــــینا، هـمــرَنگـــینا و بی ریا

بی هَم نِشین ام وَر اَه وَر هیچ جیگا

 

چــم? دَدَه قـــدیمـَه لوئـَه ئون کـَری مشده هَچی بـــرا و هـَه د? نفـری

تلارگا دوکــونی کو اشت? ســری م? را هـنتـَه مـونــو زیرا یا پـَـری

وختی چاکـَه لوئـَه لوئـَه ئون کـَرین

اگـَه گیجی را ت? روشون آکـَـرین

خندیله پشت، وَخْتی شیمون آری دول خــردَنـِن خندَه را من آگـــِـــرین کول

سـَــوْزه کو نشیمــون اَمه پـِرایْ بول چــِــه خارش هنــتـَه یا چــــول و پول

بـــزَه مـــوئـَه لافـــنـْد بولی دَرمونا

خاسـَه خـــــدا قــربون اَه چ? زَمونا

وختی ک?وارش واری دار و دوچون هیست آبی و آوْ گِری راه و روخون

لار پــِنـَیـْمـون سـَـوزه کو ویمونیمــون وارنْگـَه لــِه چارنـْگـَـه لـِه خونیمون

راستی ک? خــردَنی چ? دورانی یَه

اَلان اَمـــــه را هـــیجــــگا را نیـــیَه

 

وخـتی دارشْــــتی کـو دازَه صـــــدایا اَمـــه زونیــمــــون ک? دار اینجـَنا یا

مـَشـْــدَه جـعــفـرقــــلی خـلـِه یـَه مایا عـیـــوَضـــی بــــوایــَه ای تیـیــَه با یا

خــَر ِدولی لاســی سـَـری هـَـر سـَـسی

کـوهـون دَخــَنی ت?مَـسی چـَن سـَسی

خندیله پشت، وَخـْـتی آیـْمون اشت?وَر نـَـــراچـَمـی ژَنیم پــِرایـْم اشت?ســَر

تنخا قــدم ژَنـیـــم اشت? داوْر و بـَــــر م?را هـنـْتـَه یا کــــــرا آگـــِــریم پــَر

اشت?سـَــــری کــو هـَمـَه جا وینیمـون

قـَبـــرون سـَــری کــو فاتحـه خونیمون

 

گـیــریـَه مـَوا بهشـْت هـنـْتـَه ها نوئـَه بـَـرزَه خـونی شنبَه را شـی کا نوئـَه

خشـکـَه ایـــزم کــَـری تالـشـه زوئـَه کـَه وَری کـو ویکـَـری کوئـَه کوئـَه

یا بـش? رشتـَه پـِشت و واشیارَه بـَنـْـد

یا بـش? ایسپی دَشتی کــــوه و کـَمـَنـْد

شنبـَه را را سـَـــری کــو لاری نوئـَه آو?ش مثل? یَخـَـه و لار?ش چـوئـَه

بـش? آویش بیهـینـج و ایتـْیـَه بـــوئـَه بَعـْـدَه م? را بکــَه ت? لـوئـَه لــوئـَه

تا مـَشـــی و مـَدیـَسی نـِــزْنی چ? وام

تالـْشـَه بــرایـِن زونـون اَز کـَنـْتـِه وام

 

رنگ و ریا کـوهـَه سـَــرون کــَسادَه محبــّـت آ درِه خـَیـْـلــــــــــــــی زیــاده

تالـشـــونـَه هــَـر ک? بومـونـو شادَه قـَیـْــد و بـَنـْــد و انـتـَه چـــی کــو آزاده

چـِه زوونـَه چـِه دیل هر د?ای چی وا

چــِمـــش سیـــــرَه طــَمــَه نــِدار? آخا

مـیـدْخانـَه مـَلـّـَه اشــــــــتـَه را جائی یا نـَه هـَمـْســادهَ هـمـساده نـَه جـیــری یا

اَفـــراســـــیا بـَگی شـی مـِــردی جا یا نـِه ام مـِردَکــــون شـــی هـَپـْلی هـَپا یا

اَلان هـَــر سـَـــــری ای صــــدائی کر?

خـَــــر یا درِه حـُکـــــــم خـــــدائی کر?

 

عـَیـْده نـِزیک کولی کولی چارشنبـَه را هـَف جا کلـَش ویکـَــــریمــــون قبلـَه را

مغـــرب دَلـَـــکی روشــــونا هـَمــَه جا مـَسـیم هـَرکس کولی کولی چارشنبَه وا

چـــم? دَدَه چــــتم? نـَنـَه خـــــــــردَنـِـن

هـَــه شـَــوْ شــادی کـَـــرین هـَمـَه آدَمـِن

عـَیـْدی را دَنـْگ و کـوپـونـَه صـــــــــدا یا هـَـــر جا حـَلـــــوا سازی یا آ هـَـــــتـرا یا

دنگ و دونگ و دنگ و دونگ همه جا یا حـَلــــــوا سازی مـَشـَــده بــــرا شــــجا یا

کــوپــون کـوپـونـِه ای وَری خـَنـْد خون

حـَلـــــوا سازن شادینا تا سـوکـلـَه خون

عـَیـْده روزی مورغونـَه جنگ ای وَری هـَرکی وینیم وایـْم مورغونـَه جنگ کـَری ؟

داریـم مـشـده غـنـی کـَه مـُسـتـَـمَــــــری ای گـلـَه مورغونـَه اَه م?را رنگ کـَـــری

هـرگــز نـِخــوایـْم اَز بنشـیم مورغونـَه

تا اَه مـَنشـی ژَنیــــــم اَه یْ نـَه چـــونـَه

اگــــر وینــی دنیـــا ولـینـــــگ و وازَه بعضی کـَســــــون زنـــدگانی ب? نازَه

تعـجـّبــی را چـــــم?چـِمـِـن قــــــــلازَه ک? بعضییـــــون خوراک نون و پیازَه

ایـلــی کـــــو ســَری مـَنـْدَه ایلی کو بن

کـــو بن اَنشــتا یـَه کـــر? هـن و هــن

پیـــلّ آبـِه کــــو خـَیـْلــی شــــکایت دارم مـَـــردومـی رَنجــی کـو حـــکایت دارم

چــــم? غــرصـَه کــو اَز رضـایت دارم اگــــــر چ? غـــرصـَه بی نهــایت دارم

خــــردَنــی کــــو هــَر ک? مــِر? راحـَتـَه

پیــل ک? آبــَه غــم کـــر? اَه یْ آحـَـــــطه

دیــل یـَخــَه کـیــــــلی نییـَه تا آکــَـــــر?م تا بــزونی اَز غـمــی نـَه چ? کـَـر?م

غـمـی م? کـشـتـَه هــَدَه ک? غـم هـــــَرم هــر جا بوشــوم کـرا م? نـَه غـم بـَرم

درد ? غــــم? مــــردم? بی زنــــدگی

کشـتـشــَه مـن فـقـیـــری شــــرمـنـدگی

جــوانی وان خنـده ی? عـمــره، کارَه ؟ فصـلـــون دیـلــَه فصـل گـل و بهــارَه

قـشـنــگی کــــو مـثــل? گــــول انارَه م? را جـــوانی مـثــل? خـشـکـَه دارَه

چــم? چــِمــم آکــَــرده غـم وینــــــد?مَه

زنـــدگانی باغــی کـــو غــم چینــــد?مَه

وان جـــــونی را دنیا چ? مهـــــربــونـَه پس چــرا چـــم? دیل غمی نـَه خــونـَه

هـَمـَـه دیـلــــــون وَری کــــــو اَه آزونـَه اصـــــلا نـِبـــو فـَمــِه دیلـــه جــــوونه

د? روز? دنیا چــَده خــون هـَــــــرد?مـَه

هــرجا شیــمـَه غـم و غــرصـَه بـَرد?مـَه

خندیله پشت، اَلان کـــــرا پیــــر آبـــوم زنـــدگی کــــو دنیا کــو دیلگـیـــر آبـوم

یباش یباش ام عـمــــری کــو سیر آبـوم جـَوانیــــم کـــو چ? وینـْدَه تا پیــر آبـوم

زونــوم ک? اَز دیـل درِه دیـل شاد نـِبـوم

ام هـَمـَه غـــرصـَئــون کـــــو آزاد نـِبــوم

دنیا کـــو بی هـــرچی زوتـَر دَوَشــْـتــِه مال و حال و انـتــَه چـی کــــو گــذشـتـِه

دنیا کــــو بار و کــــوچی بی دَبـَسـْـتــِه خـش مـَکــَه دیـل دنیا مالــی بی هـَشـْـتـِه

عاقـیـــل عـبــرت گــِر? دنیا کاری کــو

محــبـّت کاره ام کــــشــتــَه زاری کــــو

اگــر عـمــر?ر بوبو ب? صد و سی سال بگـــردی ب? کوه و کـَفـشـَن? ماسال

قارونی شــی اگـــــر بـوبـــو اشـــت? مال طــلا بـوبــو اگــر اشــت?اسـبــی نال

اجــل اومـَه، پیــر و جونـش فـرقی نی

نـِدَفـــَــرس? شـایــَه گــــــدایــَه یا کی

دنیا کـــو مـثــل? چـــاربادارون مـونــَـــم راهــی اِســتــَه و رادویارون مــونــَــــم

خندیله پشـت، مثل? بهـــارون مــونــَــــم وَخـْتی خــَزون آ ، بیشــَه زارون مونــَم

اجـــل ک? آ ، خـبــــر نـِدَه هیچ کـــسی

هـَــــدَه مالــَــت نــِدَه بکــَــــــری ســَسی

 

دنیا زونی چــَه ؟ چـَکــَه پــَرْدی مـونــو هــر کـــی زونــو چــِه ســَری نــِویمونو

یادگاری بــــــدی و خــــــــوبی مــونـــــو هـــر کـــسی ک? عاقـیــــلـَه امی زونو

ای ویجــَه و چار انگــشـــتی مالـیــکــَه

فــَـــرقی نییــَه لاغــَرَه یا ک? شـیــکــَه

مـــرگ چــَمــَه مــوروثییــَه حـرفی نی ای بــــراجان، زونــی آخـــر مــَردِه بی

از نی مـِرم ت?نی مـِری وایْ ک? نی دییــَس بــــــوا کــی مـَنـــدَه ام دنیا کی ؟

دس?ر بـــَرا ، خوبی بکــَه خـــوب بب?

هـمــَه یْ کـَسون وَری کو محبــوب بب?

دیلـــم کـــــــرا دَهــَنـی کــــو بـَــروز? غــــرصـَه گــَزنـَه شــی چـم? دیلـی گـَز?

هـَــر روز غــرصـَه داری شاقـَه آوز? خاصـیـّـتـــــش امــــــــــه آدمـــی پــــــز?

با هــَمـــَه غــم امـیــــد?م فـــــــــراوونـَه

خدا کـَـــریمـَه ناامـیـــــد شـَیـْـطــــــــونـَه

فــرامـــــرزی غــرصــَه زیاده زیاد ای لـَحـــظه ای زنــدگی کــــو نـِبـَه شـاد

زنــدگی دَســـی کــو دار? هـَزار داد تمـیــزَه مـَــــرگـی چـِه دیـلی کــَر? شاد

چـِه آرزو پـوچـــــه دنیــا کـــــو امـــا

قـَـوی ضعـیــفی ســَری مـَکــو کـمـــا