سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماییم و نوای بی نوایی

نظر

داشتن عادات غذایی صحیح و توجه به زمان خوابیدن و استراحت برای حفظ سلامت بدن مهم است تا بتواند مواد مغذی را جذب و مواد زائد را دفع کند.

برای سالم زیستن، باید خواب راحت و آرامی داشته باشیم. به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:

ساعت نه تا یازده شب:
زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد. در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.

ساعت یازده تا یک شب:
عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.

ساعت یک تا سه نیمه شب:
عملیات سم زدایی در کیسه صفرا، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.

ساعت سه تا پنج صبح:
عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد. بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.

ساعت پنج تا هفت صبح:
این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.

ساعت هفت تا نه صبح: جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید. افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت شش و سی دقیقه میل کنند.

کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها ساعت هفت و سی دقیقه میباشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود را تغییر دهند و در ساعت نه تا ده صبح صبحانه بخورند.

دیر خوابیدن و دیر بلند شدن از خواب، باعث می شود مواد سمی از بدن دفع نشوند. از نصفه های شب تا ساعت چهار صبح، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد.

در ایام تعطیل، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات با خستگی به سر کار می روند چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی داند چه باید انجام دهد.


سعی کنید همیشه، زود بخوابید و خواب آرامی داشته باشید ...


نظر

شاید هیچوقت به این موضوع حتی فکر هم نمی کنیم که وقتی در طول بیست و چهار ساعت شبانه روز مشغول فعالیت و خواب هستیم بدن ما چه فعالیت هایی را تجربه می کند و در کل در طول یک روز کامل در بدن ما چه اتفاقاتی می افتد! اما چه بسا دانستن این موضوع ارتباط مستقیم با عملکرد صحیح سیستم بدن و سلامتی ما دارد. از آنجا که سلامتی شما دوستان پرشین استار برای ما بسیار حائز اهمیت است پس لطفا برای مرور گام به گام این اتفاقات با ما همراه باشید ...

ساعت شش صبح: با ترشح هیدرو کورتیزون، اعضای بدن بیدار می شوند. بدین طریق بدن بطور آهسته خودش را برای بیدار شدن آماده میکند. متابولیسم به فعالیت در می آید و برای فعالیت روزانه ما پروتئین و انرژی ذخیره شده به جریان در می آید.

ساعت هفت صبح: هنوز بدن ضعیف است، پس وقت ورزش نیست چون در این ساعت با ورزش فقط به قلب فشار وارد می شود. به جای ورزش صبحانه بخورید چون دستگاه گوارش در این زمان بخوبی کار میکند.

ساعت هشت صبح: مقدار زیادی هورمون در این ساعت ترشح میشود. سیگار کشیدن در این ساعت بیشتر از هر ساعت دیگری باعث تنگ شدن عروق می شود.

ساعت نه صبح: بدن سفت وسخت بیدار است و زمانی است که نیروی زیادی را در اختیار دارد. در صورت نیاز به تزریق هر آمپولی این ساعت بهترین موقع است. چون هر گونه عوارض ناشی از تزریق آمپول در این زمان به حداقل می رسد و بدن در مقابل اشعه ایکس مقاوم است.

ساعت ده صبح: ساعتی که ارگانیسم به خودش می آید و اعلام آمادگی می کند. بدن انرژی زیادی را در اختیار دارد و حرارت بدن بالاست. نکته مهم اینکه بین ساعتهای ده تا دوازده احتمال سکته های قلبی بیشتر از هر زمان دیگر است.

ساعت یازده صبح: بدن در بهترین حالت و زمان خود قرار دارد. ضربان قلب و میزان گردش خون به اندازه ای مناسب است که ممکن است در معاینات قلبی (اکتروکاردیو گرافی) اشتباهاتی رخ بدهد و اگر مشکلی در قلب وجود داشته باشد در این لحظه دیده نشود. بدن کاملاً آماده است تا مسائل ریاضی و سخت ترین فرمول ها را حل کند.

ساعت دوازده ظهر: دقت افراد کم و انسان دچار خواب آلودگی می شود. اسید معده زیاد ترشح میشود و خون رسانی به مغز کاهش پیدا میکند. برای خون رسانی به دیگر اعضای بدن از معده استفاده بیشتری میشود. افرادی که عادت به خواب نیمروزی دارند حدوداً تا سی درصد خطر سکته قلبی در آنها کمتر از دیگران است.

ساعت سیزده:بدن از تب وتاب می افتد. بهره وری در اواسط روز بیست درصد کاهش پیدا میکند. همه اعضای بدن در پایین ترین سطح فعالیت میباشند. در این ساعت فقط کیسه صفرا است که خوب فعالیت میکند و مشغول هضم غذای نیمروزی است.

ساعت چهارده: احساس خستگی بروز میکند چون فشار و ترشح هورمون ها کم میشود. برای افرادی که از دندانپزشکی ترس دارند این ساعت بهترین زمان است چون افراد در این ساعت کمتر احساس درد میکنند. این وضعیت تا سی دقیقه ادامه خواهد داشت.

ساعت پانزده: در این زمان انرژی دوباره به بدن بر میگردد و حافظه خوب کار میکند و مرحله دوم از بهره وری آغاز می شود. ولی کمتر از آن چیزی که بدن در صبح داشت.

ساعت شانزده: برای ورزش کردن بهترین ساعت است فشار و گردش خون بدن در بهترین حالت است.

ساعت هفده:فعالیت ارگانها به بالاترین حد خود می رسد. نیرو افزایش پیدا میکند، اکسیژن زیادی استفاده میشود، کلیه ومثانه خوب کار میکند. زمانی است که ناخنها و موها خوب رشد میکند، اسید معده افزایش پیدا میکند به همین دلیل در این ساعت احتمال خونریزی هم بیشتر است.

ساعت هیجده: الآن زمان مناسبی برای خوردن شام است. پانکراس در این ساعت فعالیت خوبی دارد.

ساعت نوزده: میزان فشار خون و ضربان نبض کاهش پیدا میکند. به همین دلیل کسانی که از داروهای کاهش دهنده فشار خون استفاده میکنند باید دقت بیشتری داشته باشند. چون داروهای فشار خون در این زمان باید با احتیاط بیشتری مصرف شود. تاثیر دارو های ضد افسردگی در این ساعت خیلی زیاد است.

ساعت بیست: میزان چربی کبد کاهش می یابد و خون کثیف از هر زمان بیشتر به قلب می رسد. کسانی که آلرژی یا آسم دارند در این ساعت باید از دارو هایشان استفاده کنند. آنتی بیوتیکها از این قاعده مستثنی نیستند چون در این ساعت بیشترین تاثیر را دارند.

ساعت بیست و یک: عملکرد ترشح غدد در این ساعت به پایان می رسد. هر چیزی از این به بعد وارد معده میشود و عملیات هضم و جذب غذا به کندی انجام میشود که این مسئله میتواند خیلی خطرناک باشد چون باقیمانده غذا به مخاط روده حمله کرده و مخاط روده را دچار آسیب میکند.

ساعت بیست و دو: سیستم دفاعی بدن به حالت آماده باش در می آید. کسانی که سیگار میکشند باید بدانند که از این ساعت به بعد بدن سمومی مثل نیکوتین را خیلی سخت دفع میکند.

ساعت بیست و سه: بدن ارگانیسم ترشح هورمونها را که در طول روز فعال بوده است متوقف میکند آرامش بسراغ بدن می آید و جسم احساس راحتی میکند.

ساعت بیست و چهار: زمان خواب سلولهای پوست بی وقفه فعالیت می کنند حتی بیشتر از آن چیزی که در صبح انجام میدادند. نخستین تصویر خواب و رویا در همان ساعات اولیه پدید می آید.

ساعت یک نیمه شب: بازدهی در پایین ترین حد قرار دارد. در این ساعت حتی کسانی که شب کار هستند و عادت به شب کاری دارند، خوابشان می گیرد. دقت کم میشود چون بدن و اعضای بدن خود را برای خوابیدن آماده میکنند.

ساعت دو نیمه شب: کسانی که رانندگی می کنند باید دقت بیشتری داشته باشند چون قدرت دید کم میشود و سرعت عمل و عکس العمل کم میشود بهمین دلیل بیشتر تصادفات در این ساعت اتفاق می افتد.

ساعت سه نیمه شب: هم بدن هم روح در تاریک ترین حالت قرار دارند. ترشح هورمون ملاتونین کم و نامنظم می شود و کسانی که تعادل روحی ندارند این ساعت خطرناکتر عمل میکنند و بیشتر خودکشی ها در این ساعت است.

ساعت چهار: با زیاد شدن ترشح هورمون ها بدن انرژی می گیرد و احتمال سکته های قلبی بین ساعت چهار تا شش افزایش می یابد. فشار خون به بالاترین حد میرسد و رگ ها تنگتر می شود. در این ساعت میزان زایمانها بیشتر است.

ساعت پنج:زیاد شدن هورمونها در بدن حدوداً شش برابر روز فرد را برای فعالیت آماده می کند. بدن به حرکت در میآید و دوباره روز جدیدی آغاز میشود.



نظر

دو بوسه ...!!!

توی یه جمعی یه پیرمردی خواست سلامتی بده گفت :

می خورم به سلامتی 2 بوسه !!
بعد همه خندیدن و هم همه شد و پرسیدن حالا بگو کدوم 2 بوسه ؟!!
گفت :
اولیش اون بوسه ای که مادر بر گونه بچه تازه متولد شده میزنه و بچه نمی فهمه !

دومیش اون بوسه ای که بچه بر گونه مادر فوت شدش میزنه و مادرش متوجه نمیشه ....

امروز تو اداره بودم که این ایمیلا دیدم ؛ اشک تو چشمام جمع شد


نظر

در برخی جوامع خیلی مهم و پیشرفته دنیا، مردم خوب کوچه و بازار و در و همسایه با تحقیق شبانه روزی به این نتیجه رسیده اند که انسان ها هر کاری هم بکنند بالاخره یک جای کارشان می لنگد ... ما هم در راستای این کشف بزرگ بشری، تستی آماده کرده ایم تا بدانید و آگاه باشید که به نظر این عزیزان، کجای کار شما می لنگد؟ البته امیدواریم شما دوست عزیزی که این مطلب رو می خونید بیشتر از اینکه درگیر اینجور ایراد گیری ها باشید، به میانه رو بودن و تفکر منطقی بهای بیشتری بدهید.

? آداب کادو دادن
اگر اصلا کادو ندهید، خیلی خسیس هستید.
اگر کادوی ارزان بدهید، خسیس هستید.
اگر کادوی کوچک بدهید، باز هم خسیس هستید.
اگر کادوی با مارک ایرانی بدهید، بی تعارف خسیس هستید.
اگر کادوی گران بدهید، اهل پز دادن هستید.
اگر کادوی بزرگ بدهید، اهل پز دادن هستید.
اگر کادوی مارک دار بدهید، اهل پز دادن هستید.
اگر اصلا کادو بدهید... حالا من این کادو رو چیکارش کنم؟!

? آداب حرف زدن
اگر در مهمانی زیاد حرف بزنید، پرحرف هستید و حوصله آدم را سر می برید.
اگر در مهمانی کم حرف بزنید، کم حرف هستید و حوصله آدم را سر می برید.
اگر در مهمانی اصلا حرف نزنید، مغرور و پر افاده هستید و حوصله آدم را سر می برید.
اگر در مهمانی حرف نزنید و با حرکات صورت و چشم و ابرو ارتباط برقرار کنید، بی ادب هستید.
اگر لحنتان سوالی باشد، کنجکاو و فضول هستید.
اگر فقط به سوال ها جواب بدهید، تودار هستید و باید با آچار از شما حرف بکشند.

? آداب خنده
اگر حرف های خنده دار بزنید، لوده و مسخره هستید.
اگر جدی باشید و اخم کنید، بداخلاق هستید.
اگر به حرف های دیگران بخندید، بی جنبه و جلف هستید.
اگر به حرف های دیگران نخندید، آداب معاشرت سرتان نمی شود.
اگر بعضی وقت ها به حرف های دیگران بخندید و بعضی وقت ها نخندید، غیرطبیعی هستید و عکس العمل هایتان غیر عادی است.

? آداب پذیرایی
اگر غذا زیاد بپزید، اهل ریخت و پاش هستید.
اگر غذا کم بپزید، خسیس هستید.
اگر غذا به اندازه درست کنید، چشم تنگ هستید و دست و دلتان می لرزد که یک کم بیشتر درست کنید.
اگر غذای فرنگی بپزید، ندید بدید و اهل چشم و هم چشمی هستید.
اگر غذای ایرانی بپزید، سلیقه قدیمی و معمولی دارید.
اگر چند جور غذا بپزید، می خواهید هنرتان را به رخ بکشید.
اگر یک جور غذا بپزید، به مهمانتان توهین کرده اید.

? آداب دوست داشتن
اگر بگویید که زنتان را دوست دارید، زن ذلیل هستید.
اگر بگویید که شوهرتان را دوست دارید، او زن ذلیل است.
اگر بگویید که همسرتان را دوست ندارید، خائن هستید.
اگر بگویید که به همسرتان احساسی ندارید، بی احساس هستید.
اگر بگویید که مادرتان را دوست دارید، بچه ننه هستید.
اگر بگویید که مادرتان را دوست ندارید، حیوان هستید.
اگر بگویید که فرزندتان را دوست دارید، بی تجربه هستید و سرد و گرم روزگار را نچشیده اید.
اگر بگویید که فرزندتان را دوست ندارید، بی عاطفه هستید.
اگر بگویید که هیچکس را دوست ندارید، بیمار هستید.
اگر بگویید که همه را دوست دارید، احمق هستید.

? آداب زندگی
اگر پولدار باشید حتما دزد و کلاهبردار هستید.
اگر بی پول باشید، بی برو برگرد تنبل و بی عرضه هستید.
اگر زندگی معمولی و نان بخور و نمیر داشته باشید قطعا جاه طلبی لازم را ندارید و مدام درجا می زنید.
اگر خانه و ویلا داشته باشید، مال مردم خور هستید.
اگر خانه و ویلا نداشته باشید، بی فکر و بی دست و پا هستید و بلد نیستید از فرصت های زندگیتان به درستی استفاده کنید.

? آداب تمام کردن مطلب
اگر نوشته تان طولانی باشد حتما آب به مطلب بسته اید تا تعداد کلمه هایش بیشتر شود! (به هر حال نویسنده ها هم محکومند که تا اطلاع ثانوی زندگی کنند!)
اگر نوشته تان کوتاه باشد حتما وقت نداشته اید و چیزی سر هم بندی کرده اید.
اگر نوشته تان نه کوتاه باشد، نه بلند (مثل این مطلب)... از مردم خوب و عزیز و شریف و نجیبمان خواهشمندیم ادب و نزاکت و اصول اخلاقی و انسانی را رعایت فرمایند، ممنون!
 


نوشته رویا صدر، در هفته نامه زندگی مثبت

نظر

برای خوردن آبگوشت باید به خانه، چایخانه، قهوه‌خانه یا دیزی‌سرا رفت. آن هم فقط سر ظهر، نه قبل و نه بعد از آن. از قدیم دکان‌هایی هستند که به طور تخصصی هر کدام یک خوراک بیشتر نمی‌پزند؛ هلیمی، کبابی، چلویی، جگرکی، کله‌پزی و بریانی.

اما باز هیچ یک از این خوراک‌های اصیل و محبوب ایرانی، جز چلوکباب‌ها، در منوی رستوران‌های ایران جایی ندارند! و به همین خاطر است که در کتابچه‌های راهنمای ایران‌گردی برای خارجیان هم فقط فرق پلو و چلو و شرح انواع کباب‌ها آمده است. هر جای دیگر جهان که بود، این تنوع خوراکی را جاذبه‌ای سیاحتی می‌کردند و دست‌کم در منوهای وطنی جایی به آن می‌دادند.

آبگوشت به هزار و یک دلیل از خوراک‌های کهن ایرانیان است. یکی از این دلایل، شیوه کوچی و عشایری زندگی نیاکان ایران، برپایه فرهنگ دامپروری است. ایرانیان حتی هنگامی که شهرهای کهنی همچون همدان و شوش و پارسه را ساخته بودند، به معنی واقعی یک‌جا‌نشین نشده بودند و باز شاهان و درباریان، همانند مردمان در راه این شهرها ییلاق و قشلاق می‌کردند. این جا‌به‌جایی فصلی، حتی تا چند دهه پیش، میان قشلاق تهران و ییلاق شمیران هم، برای بعضی خانواده‌های متمول، متداول بود. پس گمان نکنید که زندگی کوچی با پایتخت 200ساله اخیر ایران نسبتی ندارد.

آبگوشت، محصول زندگی یکجا‌نشینی است و کباب، خوراک زندگی کوچ‌نشینی و کوچندگان تنها هنگامی که به مقصد نهایی می‌رسیدند، فرصت و شرایط بارگذاشتن آبگوشت را می‌یافتند. اگر به مستندهای این نیم قرن که از زندگی عشایر ایران ساخته شده، نگاهی بیندازید، گله‌های چندهزار سَری را می‌بینید که هر یک از بزها، گوسفندان، گاوان و اسبان برای صاحبانشان مهم و محترم‌اند و جان دامداران به جان دام بسته است و بسیار کم پیش می‌آید که دام را سرببرند و جز از شیر و فرآورده‌های شیری آنها، تغذیه نمی‌کرده‌اند. اما در راه ناهموار و پرخطر کوچ هر روزه چند سَر از این دام‌های سلامت و پروار، ناکار و تلف می‌شده‌اند و عشایر پیش از آن‌ که دام، جان بدهد، آنها را سر می‌بریدند و کباب شام را به راه می‌کردند. کوچ، زمان‌بندی داشت و می‌بایست به موقع به مقصد می‌رسیدند وگرنه هزار و یک ضرر و خطر طبیعی، در راه بود. پس فرصت بارگذاشتن آبگوشت تا رسیدن به مقصد، در سفر دست نمی‌داد. آبگوشت ظهر فردا را، از شب قبل باید بار‌گذاشت و پیشتر مقدمات و مخلفات آن را مهیا‌ کرد که این همه، جز در یک‌جانشینی ممکن نبوده و نیست.



دیگر این که بساط کباب را به سادگی با سیخی چوبی نیز در بیابان می‌توان به راه کرد اما آبگوشت جز در ظرف پخته نمی‌شود. ساکنان فلات ایران هزاران سال پیش، نخستین ابزار و ظرف‌ها را از چوب و سنگ ساختند. اما ظرف چوبی روی آتش کارکردی نداشت و تنها ظرف‌های سنگی به کار می‌آمدند. پس از آن بود که توانایی ساخت سفال حاصل شد و انواع و اقسام ظرف‌ها شکل گرفت. هزاره‌ها ظرف‌های سفالین به کار می‌رفتند، تا انسان ایرانی به راز سنگ‌های معدنی و آب‌کردن و ریخته‌گری فلزات پی برد و از آن ابزار و ظرف ساخت و ظروف فلزی را به میان آورد. جالب است که آبگوشت، هنوز که هنوز است در سه ظرف سنگی، سفالی و فلزی، طبخ و میل می‌شود. انواع دیزی سنگی و سفالی و رویی (رویی به معنای رویین یعنی ساخته شده از فلز روی که به زبان عامیانه به آن روحی هم می‌گویند) هنوز به شیوه هزاره‌های دور، در ایران ساخته و به کاربرده می‌شود و این سه نوع دیزی، یادگاری است از سه عصر سنگ و سفال و فلز در باستان‌شناسی.

در قدیم پلو یا چلو را در مجمعه‌های بزرگی می‌کشیدند، که به آنها "قاپ" یا "قاب" می‌گفتند و چند نفر با دست از یک قاپ مشترک، غذا می‌خوردند. ممکن بود که چند آدم بزرگ و پرخور با پیری یا کودکی نحیف و کم‌غذا در قاپی همسفره و هم‌غذا ‌شوند. این بود که تقسیم غذا عادلانه نبود و یکی به اصطلاح، قاپ دیگری را می‌دزدید و غذای بیشتری می‌خورد. این بود که ایده "قاپ شخصی" به میان آمد که برای هر کس قاپ کوچکی غذا بکشند و آن را در پیش وی بگذارند. این بود که این "پیش‌قاپ" را "بُشقاب" نامیدند. یک قاپ بزرگ پر از غذا سر سفره می‌آمد و چند قاپ کوچک خالی (بُش به ترکی: خالی) گِرد آن می‌چیدند و برای هر بشقاب، جدا غذا می‌کشیدند. اما آبگوشت چه برای یک تن پخته شود، چه هزار تن، محتوای هر دیزی جدا، درون خود آن می‌پزد و گوشت و نخود و آب، برای هر دیزی به پیمانه برابر ریخته می‌شود و تبعیضی در میان نیست. مانند پلو همه را در یک دیگ نمی‌پزند و پس از پخت، غذا را نمی‌کشند، بلکه اول سهم خام هر دیزی کشیده می‌شود و پس از تقسیم، پخت آغاز می‌گردد.



اما پختن و خوردن آبگوشت کار ساده‌ای نیست. شاید همگان به پختن آن کاری نداشته باشند اما همه از خوردن آن لذت می‌برند. اما اگر یک خارجی از راه برسد و یک دیزی سنگی داغ با سنگک و ریحان جلویش بگذارید، شاید لذتی از لذیذی آن نبرد؛ چرا که خوردن آبگوشت آموزش می‌خواهد. با قاشق از دهانه تنگ دیزی چیز زیادی بیرون نمی‌آید، مگر اینکه دیزی را کج کنید و برای کج کردن هم، دست خواهد‌سوخت، مگر آنکه با تکه نانی گوشه ظرف را بگیرید و در این کار حتی دستمال کاغذی هم، کمک تکه نان را نخواهد کرد. البته بعضی از دیزی‌های سفالی دو دسته کوچک در دو طرف دارند که در این موقع به دستگیری خورنده می‌‌آیند.

آبگوشت دو بخش دارد، بخش "تَر" که به آن "ترید" می‌گوییم و بخش "خشک" که "کوبیده" می‌خوانیم. همان آب و گوشت که روی هم آبگوشت را پدید آورده‌اند. تقریبا با هم پخته می‌شوند اما جدا خورده می‌شوند. اما عمل‌آوردن این دو بخش به عهده آشپز نیست و شاید تنها خوراکی باشد که خورنده نیز در کار طبخ شریک است. اگر این دو بخش را جدا نکنید، تبدیل به سوپی نه چندان دلچسب خواهد شد و اگر هر یک از این دو بخش را خوب به عمل نیاورید، یعنی مثلا کوبیده را آب‌دار بردارید، لطفی نخواهد داشت. خلاصه آنکه آبگوشت‌خوردن کار هر کسی نیست و اگر برای نخستین بار کسی سر سفره آبگوشت بنشیند، بی‌راهنما به راحتی از ماجرا سر در نخواهد آورد.

گوجه‌فرنگی و سیب‌زمینی دو جزء لاینفک آبگوشت‌های امروزی‌اند و برای ایرانیان شاید تصور آبگوشت‌ بی‌سیب‌زمینی و گوجه‌فرنگی ممکن نباشد. اما شاید ندانید که این دو محصول فرنگی تا صد سال پیش از این، در ایران ناشناخته بوده‌اند. اما آبگوشت پیش از واردات این دو نیز، با گوشت و آب و نخود، آبگوشت بوده. ایرانی همان‌طوری این دو محصول فرنگی را در دیزی کرد و به آن دو رنگ ایرانی بخشید که جانشینان یونانی اسکندر و مغولان وارث چنگیز را به ایرانیانی اصیل و ایراندوست تبدیل کرد.



با وجود این همه کتاب آشپزی و مردم‌شناسی تا به امروز به آبگوشت این‌گونه نگاه نکرده بودیم. چراکه ما گاهی از کنار میراثمان سهل‌انگارانه به سادگی ‌گذشته‌ایم و ظرائف و لطایف فرهنگی نهفته در آنها را ندیده‌ایم. آبگوشت، عصاره فرهنگ ایرانی است و هزاره‌ها تاریخ و نکته در آن خفته است و همه قوت آن به ارزش غذایی‌اش نیست و اگر دقیق به آن بنگریم جان فرهنگ نیاکانمان را در پیاله‌ای از آن خواهیم دید. پس لقمه‌ای از آن را هم نباید هدر داد.


- نوستالژی آبــگــــوشت خوری

یادش به‌خیر، توی خانه که پا می‌گذاشتی، خسته از کتاب و درس و مدرسه، بوی آبگوشتی که پیچیده بود توی خانه؛ زندگی را برایت "زندگی" می‌کرد. حالا دیگر بعضی از غذاها توی خانه مزه نمی‌دهد. حتما باید بیرون آن‌ها را خورد. دیزی یا همان آبگوشت از جمله آن غذاها است.



دیزی برای ما یادآور بخشی از زیباترین خاطرهای کودکی‌مان است؛ وقتی دور هم جمع می‌شدیم و سوروسات آبگوشت‌خوری راه می‌انداختیم به همراه نان سنگک و دوغ و سبزی‌خوردن در کنار آن. مادر، چربی‌ها را جدا می‌کرد و می‌کوبید و می‌ریخت داخل آب، بعد تقسیم می‌کرد بین بچه‌ها و ما هم می‌افتادیم به جان نان‌سنگک که جزو جدانشدنی آبگوشت بود و تریت می‌کردیم داخل آب. هنوز نان تریت کرده‌ داخل ظرف تمام نشده‌ بود که بی‌صبرانه چشم به دست‌های پر زور پدر داشتیم تا گوشت و نخود و لوبیا و سیب‌زمینی را بکوبد و مرحله‌ دیگری از آبگوشت‌خوری شروع شود.



بخش دوم معمولا بیش‌تر مزه می‌داد. آن‌وقت گوشت کوبیده را یا خالی می‌خوردی یا می‌گذاشتی لای نان. اینجا بود که دیگر آبگوشت‌خوری تمام می‌شد. اکنون آبگوشت‌خوری برایمان نوستالژی شده است. این‌روزها آن‌قدر بهانه داریم تا کم‌تر دور هم جمع ‌شویم. هر کس در گوشه‌ای از این شهر بزرگ سرش گرم کار خودش است. اکنون دل‌مان لک زده برای جمع کوچک صمیمی حتی برای غذا خوردن‌هایمان به سبک و روال گذشته ...

 
سلسله مراتب آبگوشت‌خوری
امروز برای این‌که بخواهی دیزی بخوری باید به یکی از دیزی‌سراها بروی؛ یکی از دیزی‌سراهای قدیمی و معروف تهران دیزی‌سرایی در خیابان ایرانشهر است که جایش را میان مشتریانش باز کرده است. البته جست‌وجویی کوچک در فضای مجازی، کلی دیزی‌سرا و قهوخانه را پیش رویت می‌گذارد؛ پایگاه اینترنتی کتاب‌اول به ترتیب الفبایی‌ دیزی‌سراهای تهران را در سایت قرار داده است.



کافی‌ است یکی را که نزدیک محل زندگی‌‌ات است انتخاب کنی. دیزی را جلویت که گذاشتند حواست باشد دستت نسوزد. نخست چربی آن را از ظرف خارج کن و بکوب و دوباره برگردان درون ظرف. اکنون نوبت این است که آب آن را داخل کاسه بریزی. لبه‌ آن را می‌گیری و خالی می‌کنی توی کاسه. حال وقت تریت کردن نان است بعد هم کوبیدن نخود و لوبیا و گوشت آن. یادت باشد که دیزی غذای سنگینی است حتما با آبلیمو آن را بخور تا آهن‌اش جذب بدن شود.

از آنجا که آبگوشت از منابع غذایی افزاینده کلسترول خون است، بنابراین استفاده از پیاز خام که سرشار از آنتی‌اکسیدان است و به کاهش کلسترول خون کمک می‌کند به همراه آبگوشت توصیه می‌شود. نگران بوی بد دهان‌تان نباشید فقط برای یک روز است. چیز دیگری هم باید یادتان باشد. دیزی‌سراها فقط ظهر‌ها باز هستند یک‌وقت نگذاری شب برای دیزی‌خوری بروی و دست ازپادرازتر گرسنه به خانه برگردی‌ها!

 
دیزی آنلاین
این روزها که همه‌چیز زندگی در حال پیشرفت است دیزی فوری هم جایش را در میان غذاهای فست‌فودی باز کرده است. ظرف دیزی به همان شکل دیزی سنگی به شکل یک‌بار مصرف و گوشت‌کوب پلاستیکی که درون جعبه می‌گذارند تا آبگوشت مانند فست‌فود به آن‌ها که به این غذای ایرانی علاقه دارند، ارایه شود. دیزی‌سرای مدرن، چند نوع دیزی به مشتریان‌اش ارایه می‌دهد، دیزی کلاسیک، دیزی تند، بزباش و کاله‌جوش. اکنون دیزی‌سراهای فست‌فودی در شهر گسترش پیدا کرده و هواداران زیادی به‌دست آورده است. پیک‌های موتوری دیزی‌های داغ را درون بسته‌بندی‌های شیک به مشتریان می‌رسانند تا آن‌ها که حوصله پخت این غذای سنتی ایرانی را ندارند یا نمی‌توانند به سفره‌خانه‌های سنتی بروند از قافله دیزی‌خوران پس‌نمانند و طعم این معجون ایرانی از یادشان نرود.

 
روایت فرنگی از آبگوشت
"ژان شاردن" جهانگردی فرانسوی که در اواخر دوره‌ صفوی به ایران آمد، آبگوشت را غذای غالب ایرانیان توصیف کرده و گفته بود: "غذای عمومی ایرانیان غذایی است از گوشت، سبزی و نخود پخته شده است که آن را قبل از پلو سرسفره می‌آورده‌اند". "یاکوب پولاک" پزشک و جهانگردی که در دوره قاجار در ایران زندگی می‌کرد نیز درباره‌ آبگوشت ایرانی گفته بود: " گوشت را در آب می‌پزند و نخود در آن می‌ریزند؛ به آن نخودآب یا آبگوشت می‌گویند. آن را با قسمتی از گوشت سرسفره می‌آورند". اما قدیمی‌ترین سندی که در آن به آبگوشت اشاره شده، دیوان اطعمه است که در قرن نهم هجری به توصیف آبگوشت می‌پردازد. در باب پنجم کتاب کارنامه، از رساله‌های آشپزی دوره شاه‌اسماعیل صفوی هم به‌آبگوشت اشاره شده و دستور پخت آن آمده است.

 
دیزی‌پزی در خانه
نخود، لوبیای سفید، گوجه‌فرنگی، پیاز پوست گرفته‌شده، فلفل‌سبز تازه، نمک، فلفل و زردچوبه، گوشت گوسفند با استخوان و چربی، سیب زمینی شسته شده با پوست،رب گوجه‌فرنگی و لیمو‌عمانی. نخود و لوبیا را از شب قبل در مقداری آب (سه برابر حجم خیس نخورده نخود و لوبیا) خیس کنید. صبح خروس‌خوان گوشت را همراه چربی و استخوان به همراه نخود و لوبیا، یک عدد از پیازها و گوجه‌فرنگی‌ها که هر کدام را پوست گرفته و به دو نیم کرده‌اید در ظرف مناسبی بریزید و شش‌برابر حجم آن‌ها آب از قبل جوشیده سرد اضافه کنید. اگر از دیزی گلی استفاده می‌کنید، توجه داشته باشید که حتما از شعله پخش‌کن بین شعله مستقیم و ظرف دیزی استفاده کنید. این ظرف، زمان پخت را طولانی‌تر و البته طعم غذا را بهتر می‌کند. بعد از دو یا سه ساعت سیب‌زمینی‌ها را به آن بیفزایید. می‌توانید آن‌را پوست بگیرید یا شسته و با پوست داخل ظرف بیندازید؛ بستگی به سلیقه خودتان دارد. تا ظهر دیزی آماده است.

- هشت پیشنهاد آبــگــــوشتــی

آبگوشت از غذاهایی است که برای این که طعم بهتری داشته باشد باید زمان پختش را طولانی‌تر کرد. هر چه حرارت ملایم‌تر و زمان پخت بیشتر باشد، آبگوشت خوشمزه‌تر خواهد بود. اجزای اصلی این غذا گوشت و حبوبات هستند و با توجه به اقلیم ناحیه‌ای که این غذا در آنجا پخت می‌شود، سایر مواد غذایی به آن اضافه خواهد شد؛ مثلاً شمالی‌ها در آبگوشتشان سیر می‌ریزند و کرمانی‌ها آن را با زیره طعم‌دار می‌کنند اما وجود گوشت و حبوبات وجه تشابه تمام آبگوشت‌هاست. البته برای تهیه این غذا بهتر است چند نکته را همیشه به یاد داشته باشید:



1. حبوبات را باید به مدت 24 ساعت قبل از پخت خیس کنید. به این ترتیب ویژگی نفاخ بودن آن‌ها تا حدودی کاهش خواهد یافت. در صورتی که در طول خیساندن، پوست حبوبات از آن‌ها جدا شود و به سطح آب بیاید، مشخص می‌شود حبوبات کهنه هستند و باید بعد از خیساندن آن‌ها را در میان حوله‌ای قرار دهید و با ساییدن تمام پوست‌هایشان را بگیرید البته چه بهتر که حبوبات مرغوب را در تهیه این غذا مورد استفاده قرار دهید.

2. می‌توانید برای گرفتن هرچه بیشتر نفخ حبوبات، آن‌ها را بجوشانید و کف حاصل از جوش خوردن آن‌ها را بگیرید سپس آن‌ها را به آبگوشت اضافه کنید.

3. فراموش نکنید بهترین قابلمه برای پخت این غذا دیگ سنگی و بعد چدن و آخرین گزینه قابلمه مسی است. به این ترتیب طعم غذای تهیه شده بهتر خواهد بود.

4. می‌توانید دیگ سنگی را به یک زودپز دستی نیز تبدیل کنید، می‌پرسید چطور؟ با خمیر گرفتن در گذاشته شده دیگ. به این ترتیب که خمیر نان را به دور در گذاشته شده دیگ بچسبانید تا محتویات قابلمه روی حرارت ملایم در زمان سریع‌تری پخته شوند.

5. بهترین ادویه برای آبگوشت زردچوبه است بنابراین هیچ ادویه‌ای جای آن را نمی‌گیرد. البته افزودن کمی زعفران دم‌کرده و زیره نیز می‌تواند به آبگوشت طعم بهتری بدهد.

6. بهترین گوشتی که برای تهیه آبگوشت توصیه می‌شود گوشت گردن است زیرا هم لطیف و هم چرب است و بعد از پخت آبگوشت روغن می‌اندازد و باعث می‌شود طعمش لذیذ شود.

7. بهترین همراه این غذا سبزی خوردن و به خصوص برگ‌های تازه نعناع است زیرا به هضم این غذا (که به دلیل داشتن پروتئین و چربی فراوان سنگین است) کمک می‌کند.

8. بهترین زمان پخت این غذا از شب تا صبح روی حرارت بسیار ملایم است. به این ترتیب آبگوشت به آرامی پخته می‌شود و خوشمزه خواهد شد.