خواهد رس?د
همچنان که در آغوش د?گر? خفته ا?
به ?ادم ستاره ها را خواه? شمرد تا آرام شو? ..........
فقط هم?ن!
.
.
.
ببــــــــــار بــــــــاران .…
مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ا? دارمــــ کــــــــه
?ــــــــادم رفــــته…
آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــا?ش بـر?ــــــــزمـــــ ..…
.
.
.
قسمت برآورده شدن حاجات آدما تو آسمون شلوغ ترین قسمته..
اما
یه قسمت هست، قسمتی که شکر بنده ها رو ثبت می کنه..
بعد از گرفتن حاجتها..
خیلی خلوته. . . . . . ...
.
.
.
خواستم دل بکنم ، نمی گویم نشد اتفاقا شد !
من کنده شدم و این روزها بدون دل پرسه می زند تنم !
.
.
.
لحظات را گذراندیم تا به خوشبختی برسم اما دریغ ازآنکه لحظاتی را که گذراندیم همان لحظات خوشبختی بود
.
.
.
مهم نیس چند بهار در کنار هم زندگی میکنیم مهم این است ک یادمان باشد عمرمان کوتاه است .در پایان زندگی خیلی از ما خواهیم گفت:کاش!!!!فقط چند لحضه بیشتر رصت داشتیم تا خوب ب هم نگاه کنیم.
.
.
.
ببــــــــــار بــــــــاران .…
مـــــــــــــن ســـــــــــــفرکـــــــر ده ا? دارمــــ کــــــــه
?ــــــــادم رفــــته…
آبـــــــــــــ پشتــــــــــ پـــــــــا?ش بـر?ــــــــزمـــــ ..…
.
.
.
قسمت برآورده شدن حاجات آدما تو آسمون شلوغ ترین قسمته..
اما
یه قسمت هست، قسمتی که شکر بنده ها رو ثبت می کنه..
بعد از گرفتن حاجتها..
خیلی خلوته. . . . . . ...
.
.
.
خواستم دل بکنم ، نمی گویم نشد اتفاقا شد !
من کنده شدم و این روزها بدون دل پرسه می زند تنم !
.
.
.
لحظات را گذراندیم تا به خوشبختی برسم اما دریغ ازآنکه لحظاتی را که گذراندیم همان لحظات خوشبختی بود
.
.
.
مهم نیس چند بهار در کنار هم زندگی میکنیم مهم این است ک یادمان باشد عمرمان کوتاه است .در پایان زندگی خیلی از ما خواهیم گفت:کاش!!!!فقط چند لحضه بیشتر رصت داشتیم تا خوب ب هم نگاه کنیم.
.
.
.
بچگی یعنی:بی دغدغه بودن مشکل نداشتن بیخیال بودن
بچگی یعنی زمین خوردنای پی درپی,هنوزجای زخمت خوب نشده یه زخمه دیگه
بچگی یعنی بستنی های دوقلویی که میخوردیم,یاشبامیرفتیم نوشابه وکیک میگرفتیم گازنوشابه هاروهم میگرفتیم سمت دوستامون
بچگی یعنی قهرایی که میکردیم وچنددقیقه بعدش بازباهم بازی میکردیم
بچگی یعنی ازادی
بچگی یعنی دعواکردنامون,باپسرای محل فوتبال بازی کردن
بچگی یعنی سادگی هیچ زرق وبرقی توش نیست هیچ پولداروفقیری توش نیست همه مثل همن,باهم یکی میشن
بچگی یعنی قایم موشک,گل کوچیک,بالابلندی,وسطی,بزنه بزنه,هرکی شکلت دراره,خاله بازی اونم باپسرا,...
بچگی یعنی هیجان توهمیشه خنده
بچگی یعنی هم بازیات فقط پسرباشنوتازه بزن بزنم داشته باشیدبابچه های محله ی دیگه
بچگی زمان من که اینطوری بودالانونمیدونم
.
.
.
سر خوشانه می خندم
شوخی می کنم
سر به سرت می گذارم
وتو نمیدانی......................
چقدر سخت است
احساس خفگی کردن
پشت این نقاب
لعنتی
.
.
.
رفتنت ممکن شد...
بـــــــاورش ممکن نیست!!
از وقتی نیستی...
خدا می داند،چقدر آب به صورتم پاشیدم...
لعنتی...
این کابوس انقدر واقعی است...
که از خواب بیدار نمی شوم..!
.
.
.
این روز ها سپیده که میزند
بیدار نمیشوم
میمیرم از این که
زنده ام.....
میفهمی؟؟؟
.
.
.
ک سوزن از ابروی تو با یک نخ از گیسوی تو آرام میدوزد به هم چشم مرا با روی تو...
.
.
.
دو چیز حیرانم میکند : یکی آبی دریا که میبینم و میدانم که نیست و دیگری صفای باطن زیبایت که نمیبینم و میدانم که هست.
.
.
.
زندگی کاروانیست زود گذر ،آهنگی نیمه تمام،تابلویی زیبا و فریبنده،میسوزد و میسوزاند وهیچ چیز در آن رنگ حقیقت نمی گیرد،جز محبت...
.
.
.
بامردمان این زمان فقط سلامو والسلام.....
.
.
.
کاش درکودکی میماندیم آنجایی که تنهاتلخی زندگیمان شربت تبمان بود.
.
.
بچگی یعنی:بی دغدغه بودن مشکل نداشتن بیخیال بودن
بچگی یعنی زمین خوردنای پی درپی,هنوزجای زخمت خوب نشده یه زخمه دیگه
بچگی یعنی بستنی های دوقلویی که میخوردیم,یاشبامیرفتیم نوشابه وکیک میگرفتیم گازنوشابه هاروهم میگرفتیم سمت دوستامون
بچگی یعنی قهرایی که میکردیم وچنددقیقه بعدش بازباهم بازی میکردیم
بچگی یعنی ازادی
بچگی یعنی دعواکردنامون,باپسرای محل فوتبال بازی کردن
بچگی یعنی سادگی هیچ زرق وبرقی توش نیست هیچ پولداروفقیری توش نیست همه مثل همن,باهم یکی میشن
بچگی یعنی قایم موشک,گل کوچیک,بالابلندی,وسطی,بزنه بزنه,هرکی شکلت دراره,خاله بازی اونم باپسرا,...
بچگی یعنی هیجان توهمیشه خنده
بچگی یعنی هم بازیات فقط پسرباشنوتازه بزن بزنم داشته باشیدبابچه های محله ی دیگه
بچگی زمان من که اینطوری بودالانونمیدونم
.
.
.
سر خوشانه می خندم
شوخی می کنم
سر به سرت می گذارم
وتو نمیدانی......................
چقدر سخت است
احساس خفگی کردن
پشت این نقاب
لعنتی
.
.
.
رفتنت ممکن شد...
بـــــــاورش ممکن نیست!!
از وقتی نیستی...
خدا می داند،چقدر آب به صورتم پاشیدم...
لعنتی...
این کابوس انقدر واقعی است...
که از خواب بیدار نمی شوم..!
.
.
.
این روز ها سپیده که میزند
بیدار نمیشوم
میمیرم از این که
زنده ام.....
میفهمی؟؟؟
.
.
.
ک سوزن از ابروی تو با یک نخ از گیسوی تو آرام میدوزد به هم چشم مرا با روی تو...
.
.
.
دو چیز حیرانم میکند : یکی آبی دریا که میبینم و میدانم که نیست و دیگری صفای باطن زیبایت که نمیبینم و میدانم که هست.
.
.
.
زندگی کاروانیست زود گذر ،آهنگی نیمه تمام،تابلویی زیبا و فریبنده،میسوزد و میسوزاند وهیچ چیز در آن رنگ حقیقت نمی گیرد،جز محبت...
.
.
.
بامردمان این زمان فقط سلامو والسلام.....
.
.
.
کاش درکودکی میماندیم آنجایی که تنهاتلخی زندگیمان شربت تبمان بود.