سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ماییم و نوای بی نوایی

نظر

رویداد محرم‌ سال‌ 61 هـ.ق‌ کربلا حداقل‌ از دوره‌ روی‌ کار آمدن‌ دولت‌ دیلمیان‌ بافرهنگ‌ ملی‌ ایرانیان‌ در آمیخته‌ است‌. اکنون‌ صدها سال‌ است‌ که‌ شرح‌ و خاطره‌ آن‌رویداد، مبدل‌ به‌ سوگ‌ آیین‌ بزرگی‌ شده‌ که‌ هر سال‌ با شور و حال‌ ژرف‌تری‌ در سراسرایران‌ به‌ آداب‌ و رسوم‌ متنوعی‌ اجرا می‌شود.

آداب‌ و رسوم‌ محرم‌ با همة‌ تنوع‌ و گستردگی‌اش‌ که‌ از سرچشمه‌های‌ ایمان‌ و ذوق‌ واندیشة‌ توده‌ مردم‌ نشأت‌ گرفته‌ و به‌ مرور انسجام‌ و تعالی‌ یافته‌ است‌، به‌ سبب‌ پیوند بابُن‌ مایه‌های‌ فرهنگ‌ اقوام‌ و طوایف‌ مختلف‌، درهر منطقه‌ دارای‌ صبغه‌ و عناصری‌متفاوت‌ است‌. به‌ طور مثال‌ اگر رفتن‌ به‌ مسجد، تشکیل‌ هیئت‌ها، مرثیه‌ خوانی‌، زنجیر زنی‌از جمله‌ عناصر و یا رسوم‌ عام‌ سوگواری‌ محرم‌ است‌، نمایش‌ تعزیه‌، حجلة‌ حضرت‌ قاسم‌(ع‌) بستن‌، آیین‌ گِل‌ مالان‌، علم‌ بندان‌، احسان‌ هرشبه‌ در مسجد و غیرو در همه‌ جامرسوم‌ نیست‌. از این‌ رو می‌توان‌ گفت‌ که‌ سوگ‌ آیین‌ محرم‌ مانند همة‌ آیین‌های‌ بزرگ‌ملی‌، اگر چه‌ مضمونی‌ واحد و ریشه‌های‌ تاریخی‌ معینی‌ دارد ولی‌ مانند درخت‌ تناوری‌ست‌ که‌ بر هر شاخه‌اش‌ برگ‌ و بار دیگری‌ ست‌.

علت‌ این‌ امر نیز همانطور که‌ اشاره‌ شد، وجود بُن‌ مایه‌های‌ فرهنگی‌ و نقشهای‌ ایمانی‌ وتفاوت‌ در ذوق‌ و خلقیات‌ جماعات‌ مختلف‌ این‌ سرزمین‌ است‌.

تالشان‌ نیز که‌ یکی‌ از اقوام‌ بزرگ‌ ایران‌ به‌ شمار می‌آیند، از آیین‌ محرم‌ روایتی‌ دارندکه‌ اگرچه‌ سرشار است‌ از عناصر مشترک‌ و همگون‌ با روایت‌ این‌ آیین‌ در دیگر نقاط‌ایران‌ خصوصاً آذری‌ها و گیلکان‌. ولی‌ در عین‌ حال‌ برخوردار از رنگ‌ و بوی‌ خاصی‌ است‌که‌ من‌ حیث‌ المجموع‌ عیناً در فرهنگ‌ مردم‌ دیگری‌ دیده‌ نمی‌شود.

به‌ استناد شواهد و اسناد موجود، اغلب‌ تالشان‌ تا دوره‌ صفویه‌ سنی‌ مذهب‌ بوده‌اند. درنواحی‌ شمالی‌ منطقة‌ قومی‌ تالش‌ جمعی‌ شیعة‌ اثنی‌ عشر و در نواحی‌ جنوبی‌ آن‌ عده‌ای‌ نیزشیعة‌ زیدی‌ وجود داشت‌ چنانکه‌ از مذهب‌ شیعة‌ زیدی‌ شاید هنوز بتوان‌ در کوهستانهای‌تالش‌ اثری‌ بازیافت‌.

از زمان‌ سلطنت‌ شاه‌ عباس‌، با برافتادن‌ امرای‌ سنتی‌ مناطق‌ تالش‌، مانند: فومن‌، گسکر،لنکران‌ و طول‌ و ناو و روی‌ کار آمدن‌ حاکمان‌ جدید غیر بومی‌ و شیعه‌ اثنی‌ عشر در آن‌مناطق‌، رواج‌ این‌ مذهب‌ رشد شتابنده‌ای‌ می‌یابد. تا جایی‌ که‌ اکنون‌ در سراسر منطقة‌قومی‌ تالش‌ مردم‌ شهرستانهای‌ شفت‌، فومن‌ و ماسال‌ عموماً و دربرخی‌ دیگراز مناطق‌اکثراً شیعه‌ اثنی‌ عشرند. از این‌ رو ورود آداب‌ و رسوم‌ محرم‌ به‌ فرهنگ‌ آن‌ مردم‌، به‌نسبت‌ بسیاری‌ دیگر از نواحی‌ ایران‌ پیشینة‌ کمتری‌ دارد. از طرفی‌ نیز رواج‌ آیین‌ محرم‌در بخش‌ گسترده‌ای‌ از آن‌ دیار، یکدست‌ و فراگیر نبوده‌. این‌ موضوع‌ یکی‌ از عوامل‌تأثیرگذار بر چگونگی‌ شکل‌گیری‌ و اجرای‌ آداب‌ و رسوم‌ محرم‌ در آن‌ دیار تلقی‌ می‌شود.

عامل‌ مهم‌ دیگری‌ که‌ در این‌ زمینه‌ می‌توان‌ مورد توجه‌ قرار داد این‌ است‌ که‌ آیین‌محرم‌ از آذربایجان‌ در یک‌ سو و از گیلان‌ در سوی‌ دیگر وارد تالش‌ شده‌، لذا عناصراصلی‌ این‌ آیین‌ در تالش‌، برگرفته‌ از دو منشأ قومی‌ و فرهنگی‌ جداگانه‌ است‌ که‌ تدریجاً به‌هم‌ پیوند خورده‌ و مجموعة‌ ویژه‌ای‌ را تشکیل‌ داده‌اند. بدین‌ لحاظ‌ آیین‌ محرم‌ در جای‌ -جای‌ منطقة‌ قومی‌ تالش‌ که‌ از رودخانة‌ کورا در خاک‌ جمهوری‌ آذربایجان‌ تا سفید رود دراستان‌ گیلان‌ امتداد دارد، با رنگ‌ و بو و عناصر متفاوتی‌ برگزار می‌شود.

در تالش‌ِ آنسوی‌ مرز آیین‌ محرم‌ رو به‌ احیاءست‌. در آنجا پس‌ از انقلاب‌ اکتبر1917، امواج‌ انقلاب‌، اندیشه‌ها، احساسات‌ و هماوردطلبی‌های‌ ایدئولوژی‌ سوسیالیستی‌همة‌ مظاهر فرهنگ‌ جامعة‌ سنتی‌ را که‌ دین‌ بخش‌ بزرگی‌ از آن‌ را دربر داشت‌، فرومی‌کوبید و واپس‌ می‌راند. اما بسیاری‌ از آداب‌ و آیین‌ها همچنان‌ پایداری‌ می‌کردند. ازجملة‌ آنها آیین‌ محرم‌ بود که‌ هرچند با افت‌ و خیزهایی‌ سر آن‌ داشت‌ که‌ پایدار بماند، امادر سالهای‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ دوم‌، با به‌ اجرا در آمدن‌ سیاست‌ ضدفرهنگ‌ اقوام‌ وملیت‌های‌ استالین‌ اغلب‌ زیارتگاهها و تکایا تخریب‌ و بسیاری‌ از مساجد تبدیل‌ به‌ انبار وفروشگاه‌ و مدرسه‌ و غیرو شد و برخی‌ دیگر نیز اجباراً به‌ صورت‌ متروکه‌ رها گردید.اجرای‌ هرگونه‌ مراسم‌ مذهبی‌ ممنوع‌ شد و مراکز مذهبی‌ مهمی‌ چون‌ آرامگاه‌ شیخ‌ زاهد ومسجد مجاور آن‌ واقع‌ در روستای‌ شیخ‌َ کران‌ را با خاک‌ یکسان‌ کردند. زیارتگاه‌ مشهوربی‌بی‌فاطمه‌ را در زیر خروارها خاک‌ مدفون‌ و از روی‌ آن‌ جاده‌ای‌ را عبور دادند. لاجرم‌اجرای‌ آیین‌ هایی‌ چون‌ محرم‌ به‌ خلوت‌ و خفا رفتند.

پس‌ از فروپاشی‌ شوروی‌، در بین‌ تالشان‌ آن‌ دیار نخستین‌ آیین‌ هایی‌ که‌ بی‌درنگ‌زندگی‌ دوباره‌ یافتند، نوروز و محرم‌ بود. اکنون‌ در مناطق‌ تالش‌نشین‌ آن‌ سوی‌ مرز که‌مساجد رونق‌ خود را تا حدودی‌ باز یافته‌اند، آیین‌ محرم‌ هر سال‌ با گرمی‌ بیشتر اما هنوزبه‌ شکلی‌ ساده‌ در آنجا برگزار می‌شود.

در رضوانشهر زیارتگاه‌ «غریب‌ بنده‌» و آرامگاه‌ عارف‌ مشهور، سیدشرفشاه‌ دولایی‌،دو مرکز بزرگ‌ مذهبی‌ هستند که‌ در روزهای‌ تاسوعا و عاشورا انبوه‌ هیئت‌های‌ عزادار ازتمامی‌ مساجد شهرستان‌ رضوانشهر و حتی‌ شهرستانهای‌ مجاور آن‌ با نظم‌ و آداب‌خاصی‌ به‌ آنجا روی‌ می‌آورند.

در روز دوازدهم‌ محرم‌ در روستای‌ گیل‌ چالان‌ رضوانشهر مراسم‌ «سوم‌ امام‌» به‌ اجرادرمی‌آید. این‌ مراسم‌ همراه‌ با تعزیه‌ خوانی‌ است‌.

در تمام‌ شب‌های‌ دهة‌ محرم‌ در مسجد غریب‌ بنده‌ سفره‌ احسان‌ می‌گسترند و مطابق‌سنتی‌ دیرین‌، هر خانواده‌ از اهالی‌ شهر غذای‌ آماده‌ برای‌ اطعام‌ سوگواران‌ به‌ آن‌ مسجدمی‌برند.

در روز عاشورا که‌ غریب‌ بنده‌ میزبان‌ ده‌ها هیئت‌ عزادار و جمعیتی‌ بیش‌ از پنجاه‌ هزارنفر است‌، در بسیاری‌ از خانه‌های‌ رضوانشهر سفره‌ احسان‌ می‌گسترند و مردم‌ را برای‌اطعام‌ دعوت‌ می‌نمایند. همین‌ رسم‌ در روز تاسوعا که‌ زیارتگاه‌ سید شرفشاه‌ میزبان‌هیئت‌های‌ عزادار می‌باشد، به‌ وسیلة‌ اهالی‌ دارسرا به‌ اجرا درمی‌آید. در این‌ ایام‌ اهل‌سنت‌ منطقه‌ نیز به‌ مسجد می‌روند و در کنار همدینان‌ شیعی‌ خود در برخی‌ از مراسم‌شرکت‌ جسته‌ و عزاداری‌ می‌نمایند.

در ماسوله‌ که‌ شهرکی‌ ست‌ واقع‌ در بخش‌ جنوبی‌ منطقة‌ قومی‌ تالش‌، آغاز ایام‌عزاداری‌ در شب‌ اول‌ ماه‌ محرم‌ با اجرای‌ مراسم‌ سنج‌ زنی‌ اعلام‌ می‌ شود. به‌ این‌ ترتیب‌که‌ در ساعت‌ مشخصی‌ از اولین‌ شب‌ ماه‌ محرم‌، چهارنفر سنج‌ زن‌ بر بام‌ چهار مسجدآبادی‌ رفته‌ و همزمان‌ شروع‌ به‌ نواختن‌ سنج‌ می‌کنند و این‌ به‌ معنی‌ فراخواندن‌ اهالی‌برای‌ حضور در مساجد و آغاز مراسم‌ عزاداری‌ ست‌. در شب‌ دوم‌ تا پنجم‌ مراسم‌ اسب‌ وزین‌ گردانی‌ در محله‌ها و شربت‌ دادن‌ به‌ مردم‌ اجرا می‌شود.

در شب‌ ششم‌ به‌ یاد حضرت‌ عباس‌ (ع‌) طشتی‌ را که‌ روی‌ آن‌ با پارچه‌ای‌ سیاه‌پوشانده‌ شده‌ است‌، در محله‌ها به‌ گردش‌ درمی‌آورند و ضمن‌ آن‌ نذورات‌ مردم‌ را جمع‌آوری‌ می‌کنند.

در روز هفتم‌ مراسم‌ «علم‌گیری‌» یا «طوق‌ بندی‌» به‌ اجرا درمی‌آید. به‌ این‌ ترتیب‌ که‌ابتدا عَلَم‌ همة‌ مساجد ماسوله‌ را به‌ مسجد جامعه‌ برده‌ و سپس‌ از هر مسجد هیئتی‌ عزاداربه‌ مسجد جامع‌ می‌رود و در مقابل‌ درب‌ آن‌ مسجد تجمع‌ نموده‌ و ضمن‌ نوحه‌ خوانی‌ وسینه‌ زنی‌ بسیار پرشوری‌ عَلَم‌ مسجد خود را از امام‌ جماعت‌ مسجد جامع‌ تحویل‌می‌گیرند و به‌ مسجد خود بازمی‌گردانند.

در هشتپر یک‌ هفته‌ پیش‌ از فرارسیدن‌ ماه‌ محرم‌، سران‌ مذهبی‌ و مسئولین‌ هیئت‌هاهر شب‌ به‌ مسجد حسینیه‌ می‌روند و در استقبال‌ از ماه‌ محرم‌ ضمن‌ برنامه‌ ریزی‌ برای‌ایام‌ سوگواری‌ محرم‌، به‌ صورت‌ بسیار حزن‌ انگیزی‌ عزاداری‌ می‌کنند. این‌ مراسم‌ موسوم‌به‌ «هفته‌ خوانی‌» ست‌.

در نواحی‌ لیسار و خطبه‌ سرا نگهداری‌ از طشت‌ محرم‌ هر مسجد به‌ طور دایم‌ و حتی‌موروثی‌ برعهدة‌ شخص‌ خاصی‌ست‌ و آن‌ شخص‌ یک‌ شب‌ قبل‌ از آغاز محرم‌ در خانه‌خود سفره‌ احسان‌ می‌گسترد و کلیة‌ اهالی‌ محل‌ را به‌ اطعام‌ دعوت‌ می‌کند. پس‌ از اطعام‌،تمام‌ مدعوین‌ در شکل‌ هیئت‌ عزادار مراسم‌ طشت‌ گردانی‌ را اجرا می‌کنند.

با توجه‌ به‌ این‌ که‌ در مناطق‌ اسالم‌ و کرگانرود و لیسار تا حدود آستارا، حدود نیمی‌ ازاهالی‌ سنی‌ می‌باشند و اینان‌ مساجد ویژه‌ خود را دارند، در دهة‌ محرم‌ هر شب‌ در آن‌مساجد نیز مراسم‌ احسان‌ و سوگواری‌ به‌ شیوه‌ خاص‌ اهل‌ سنت‌ برگزار می‌شود.

در روز عاشورا هیئت‌های‌ سینه‌ و زنجیرزن‌ مرکب‌ از سوگواران‌ شیعه‌ و سنی‌ ازمساجد منطقة‌ اسالم‌ به‌ مسجد «سیاه‌ عَلَم‌» واقع‌ در خَلَف‌ آباد می‌روند. در آن‌ روزعده‌ای‌ که‌ طبق‌ رسمی‌، هر ساله‌ نذر احسان‌ و اطعام‌ دارند، مواد غذایی‌ لازم‌ را به‌ صحن‌مسجد سیاه‌ علم‌ برده‌ و در همانجا طبخ‌ می‌کنند و به‌ صرف‌ انبوه‌ عزاداران‌ حاضرمی‌رسانند.

کوتاه‌ سخن‌ این‌ که‌ آنچه‌ در این‌ مجمل‌ آمد شمایی‌ گذرا از آیین‌ محرم‌ در تالش‌ است‌که‌ بی‌شک‌ بسیاری‌ از موضوعات‌ آن‌ فهرست‌ وار ذکر گردید و بسیاری‌ دیگر ناگفته‌ ماند.با این‌ امید که‌ این‌ مقال‌ در فرصتی‌ دیگر به‌ تفصیل‌ پی‌گرفته‌ شود

نوشته علی عبدلی


نظر

سلام بر حسین

 

عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین


عاشورا را زنده نگه دارید که با عاشورا زنده ایم - امام خمینی (ره)



قیامت بی حسین غوغا ندارد ، شفاعت بی حسین معنا ندارد ، حسینی باش که در محشر نگویند ، چرا پرونده ات امضا ندارد


منزلگه عشاق دل آگاه حسین است ، بیراهه نرو ساده ترین راه حسین است ، از مردم گمراه جهان راه مجویید ، نزدیکترین راه به الله حسین است



آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد



دانی از چه رو گاه گاه آید زلزله ، چون زمین هم میکند با نام زینب هلهله . دانی از چه رو گاه گاه توفان میشود ، صحنه جنگیدن عباس اکران میشود . آغاز ماه محرم را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض میکنم



گویند که در روز قیامت علمدار شفاعت زهراست ، علم فاطمه دست قلم عباس است . تسلیت باد فرا رسیدن محرم الحرام



به سر غیر از تو سودایی ندارم یا حسین جان ، به دل جز تو تمنایی ندارم یا حسین جان ، خدا داند که در بازار عشقت ، به جز جان هیچ کالایی ندارم یا حسین جان


قیامت بی حسین غوغا ندارد"شفاعت بی حسین معنا ندارد"حسینی باش که در محشر نگویند"چرا پرونده ات امضاء ندارد



آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارزد ، گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست ، گفتا که حسین بیش از آن می ارزد


ماه خون ماه اشک ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسیدن ماه محرم را به عزادارن راستینش تسلیت عرض میکنم



ای وجودت عشق را معنای حسین عالمی یک قطره تو دریا حسین فرا رسیدن ماه محرم را به تمامی مسلمانان جهان تسلیت می گم



پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است



السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)ماه محرم بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم


نظر

دلت را از "شیشه" بساز ولی به سنگها بگو دلم از "فولاد" است . . .

دائم شکر گذار خدا باشیم که :

شاید بدترین شرایط زندگی ما ، برای دیگران آرزو باشد . . .

انسان چیست ؟

شنبه: به دنیا می آید.

یکشنبه: راه می رود.

دوشنبه: عاشق می شود.

سه شنبه: شکست می خورد.

چهارشنبه: ازدواج می کند.

پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.

جمعه: می میرد.

دوستی مدتش مهم نیست ، دوامش مهمه

دوری و نزدیکیش مهم نیست ، یادش مهمه . . .

مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد

دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست

اینقدر می خنداندت تا غمت یادت برود

مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم . . .

گاهی اوقات

برای فرار از تمامی کلیشه ها

انقدر بر خلاف جهت حرکت می کنیم، که خود کلیشه می شویم . . .

اشتباهات انسان، در ابتدا رهگذرند

سپس میهمان می شوند

و بعد صاحبخانه . . .

امواج را نمی توانید متوقف کنید اما موج سواری را میتوانید یاد بگیرید . . .

همیشه یادت باشه که :

آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد . . .

هر کسی چیزایی رو که شما می گین می شنوه

ولی دوستان به حرفای شما گوش می دن

اما بهترین دوستان حرفایی رو که شما هرگز نمی گین می شنون . . .

هرکس، آنچه را که دلش خواست بگوید

آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود . . .

جایی که ازدواج بدون عشق باشد حتماً عشق بدون ازدواج نیز خواهد بود . . .

ذهن انسان احمق مانند مردمک چشم است

هر چقدر بیشتر نور بتابانی ، تنگ تر می شود . . .

معتقدم که سرنوشت انسانها را فقط محبت معلوم می کند و بس

(شکسپیر)

صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند

وآن هم در تمام عمر، بیش از یک مرتبه نیست . . .

.

اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت . . .

.

هرکسی چیزی را می بیند که آن را در قلب خود حمل می کند . . .

(گوته)

اینکه ما گمان می‌کنیم بعضی چیزها محال است

بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم . . .

میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است

آنکس که غریب نیست شاید که دوست نباشد . . .

.

تبسم بدون اینکه دهنده اش را فقیر کند گیرنده اش را ثروتمند می کند . . .

به ندرت به آنچه که داریم می اندیشیم

در حالی که پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم . . .

و اما چند یاد آوری  قدیمی

خیلی جالبه : از سوسک می ترسیم

ولی از له کردن شخصیت دیگران مثل سوسک نمی ترسیم . . .

از عنکبوت می ترسیم

از اینکه تمام زندگیمون تار عنکبوت ببنده نمی ترسیم . . .

از شکستن لیوان می ترسیم

از شکستن دل آدما نمی ترسیم . . .

از اینکه بهمون خیانت کنند می ترسیم

از خیانت به دیگران نمی ترسیم

دلت را از "شیشه" بساز ولی به سنگها بگو دلم از "فولاد" است . . .

.

دائم شکر گذار خدا باشیم که :

شاید بدترین شرایط زندگی ما ، برای دیگران آرزو باشد . . .

انسان چیست ؟

شنبه: به دنیا می آید.

یکشنبه: راه می رود.

دوشنبه: عاشق می شود.

سه شنبه: شکست می خورد.

چهارشنبه: ازدواج می کند.

پنج شنبه: به بستر بیماری می افتد.

جمعه: می میرد.

.

دوستی مدتش مهم نیست ، دوامش مهمه

دوری و نزدیکیش مهم نیست ، یادش مهمه . . .

.

مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد

دکتر گفت به فلان سیرک برو . آنجا دلقکی هست

اینقدر می خنداندت تا غمت یادت برود

مرد لبخند تلخی زد و گفت : من همان دلقکم . . .

.

گاهی اوقات

برای فرار از تمامی کلیشه ها

انقدر بر خلاف جهت حرکت می کنیم، که خود کلیشه می شویم . . .

.

اشتباهات انسان، در ابتدا رهگذرند

سپس میهمان می شوند

و بعد صاحبخانه . . .

تاحالا عادت داشتید اشیاء بی مصرف رو انبار کنید؟

و فکر کنید یه روزی - کی میدونه چه وقت - شاید به دردتون بخوره؟

تا حالا شده که پول هاتون رو جمع کنین و به خاطر اینکه فکر می کنید

در آینده شاید بهش محتاج بشین، خرجش نکنید؟

تا حالا شده که لباسهاتون، کفشهاتون، لوازم منزل و آشپزخونتون و چیزای دیگه رو

که حتی یکبار هم از اونا استفاده نکردین، انبار کنید؟

درون خودت چی؟

تا حالا شده که خاطره ی سرزنش ها، خشم ها، ترس ها و چیزای دیگه رو به خاطر بسپاری؟

دیگه نکن! تو داری بر خلاف مسیر کامیابی خودت حرکت می کنی!

باید جا باز کنی ... ، یه فضای خالی تا اجازه بده چیزای تازه به زندگیت وارد بشه.

باید خودتو از شر چیزای بی مصرفی که در تو و زندگیت هستن خلاص کنی

تا کامیابی به زندگیت وارد بشه.

قدرت این تهی بودن در اینه که هر چی که آرزوش رو داشتی ، جذب می کنه.

تا وقتی که در جسم و روح خودت احساسات بی فایده رو نگهداری،

نمی تونی جای خالی برای موقعیت های تازه بوجود بیاری.

خوبیها باید در چرخش باشن ....

کشوها، قفسه ها، اتاق کار و گاراژ رو تمیز کن.

هر چیزی رو که دیگه لازم نداری بنداز دور ...

میل به نگهداشتن چیزای بی مصرف، زندگی رو پر پیچ و تاب می کنه.

این اشیاء نیستن که چرخ زندگی تو رو به حرکت در میارن .....

به جای نگهداشتن ...

وقتی انبار می کنیم، احتمال خواستن رو تصور می کنیم ، احتمال تنگدستی رو ....

فکر می کنیم که فردا شاید لازم بشن و نمی تونیم دوباره اونا رو فراهم کنیم ...

با این فکر تو دو تا پیغام به مغزت و زندگیت می فرستی :

که به فردا اعتماد نداری ...

و اینکه تو شایسته چیزای خوب و تازه نیستی

به همین دلیل با انبار کردن چیزای بی مصرف خودتو سر پا نگه می داری

امید که صلح و کامیابی برات به ارمغان بیاره

به دل میگم شب یا سحر یادش نکن / دلم میگه دیونشم ، تو هم فراموشش نکن . . .

.

آرزو میکنم که فرو افتادن هر برگ پاییزی آمینی باشد برای آرزوهای قشنگت . . .

.

اندیشه ات را با که میپرورانی ؟

خوش به حالش ...

اما مرا همین بس که

"دوستت دارم"

.

به سراغ من اگر می آیی  دگر آسوده بیا

چند وقتی ست که فولاد شده چینی نازک تنهایی من  . . .

.

پس شاخه های یاس و مریم فرق دارند / آری اگر بسیار اگر کم فرق دارند

شادم تصور میکنی وقتی ندانی / لبخندهای شادی و غم فرق دارند . . .

دلتنگ تو امروز شدم تا فردا / فردا شد و باز هم تو گفتی فردا

امروز دلم مانده و یک دنیا حرف / یک هیچ به نفع دل تو تا فردا . . .

.

بیا با هم بجنگیم ، من شکست می خورم و تو پیروز می شوی

بعد تو مرا تسخیر کن !

.

نافم را که بریدند ، فاصله ها شد تقدیر من

آری از همان وقتها شروع شد بی تو بودنم . . .

.

ز روزی که یکی دلم را برده / تب دارم مثل طفل سرما خورده

گفتارم شعر ، شعرهایم هذیان / دکتر جان بنده زنده ام یا مرده  . . .

.

گر فراموشت کنم بر من حرام است زندگی / من تو را با جان خریدم کی فراموشت کنم . . .

.

نام تو رازی نوشته بر بال پروانه هاست ، گلها همه به نام تو مشهورند

آیینه های از انعکاس نام تو می خندند و من تنها برای تو می گویم ، زندگی کن تا زنده بمانم  . . .

.

غم دانه دانه می افتد روی گونه هایم ، آری شور است طعم نبودنت !

.

زندگی در گذر حادثه هاست ، گاه تلخ است و گهی شیرین است

دل ما در پس این تلخی و شیرینی هاست ، صاف و صادق بماند زیباست . . .

.

گنجشک ها با این که تعدادشون خیلی زیاده بازم همدیگه رو میشناسند

اما نمیدونم توی دنیا چندتا مثل من وجود داره که تو منو فراموش کردی . . .

اج من بر سرم نیست ، تاج من در قلب من جای دارد

تاجی که به ندرت پادشاهی را از آن بهره داده اند

(شکسپیر)

داستان

شب سردی بود .... پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن ...شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت ... پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه ... رفت نزدیک تر ... چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود ... با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه ... میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش ... هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدن ... برق خوشحالی توی چشماش دوید ..دیگه سردش نبود !

پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه .... تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد ...خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت ... دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت ... چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان ...مادر جان !

پیرزن ایستاد ... برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه ... موز و پرتغال و انار ....پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه..... مُو مُستَحق نیستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر من ... مستحق دعای خیر ...اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر !

زن منتظر جواب پیرزن نموند ... میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد ... پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد ... قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش ... دوباره گرمش شده بود ... با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه .... پیر شی ! الهی خیر بیبینی ای شب چله مادر

بله دوستان ، شب یلدا همه دور هم در طولانی ترین شب سال سرگرم خوردن آجیل

و میوه و گرم گفتگوی های خودمون هستیم ، و دوست داریم که این شب تموم نشه !

آیا تا به حال فکر کردید کسانی هستن که توی این سرما بدون خونه و سرپناه با شکم گرسنه

از خدا میخواد این شب سرد هرچه زودتر تموم بشه . . . ؟


نظر

درست است که خبره شدن در آرایش یک مهارت است، اما این کار هم مثل بقیه کارها رمز و رموزی دارد که می تواند یک چهره کاملاً عادی را به چهره ای جذاب و فریبنده تبدیل کند  .

در این مقاله قصد داریم ?? مورد از مهمترین رمز و رازهای آرایش را به شما معرفی کنیم که شاید به بهره گیری از این تکنیک ها، بتوانید در این زمینه جزء حرفه ای شوید  .
 
  ?  / فقط پنکک را روی قسمت های تیره پوست نکشید. برای اینکه پوست شاداب و تر و تازه به نظر برسد، باید سایه سیاه که زیر چشم می افتد را از بین ببرید. برای این منظور، با پنککی یک درجه روشن تر از کرم پودری که روی کل صورت زده اید، از خط مژه ها را تا انتهای گودی چشم و گوشه های بینی بپوشانید .

 ?/ همیشه بلافاصله بعد از اینکه از حمام بیرون می آیید از فرمژه استفاده کنید. وقتی مژه ها با آب گرم خیس شده باشند، راحت تر و زیباتر برمی گردند و نمی شکنند.
 
?/ درست است که پودر ابرو بسیار خوب عمل میکند و کاملاً طبیعی به نظر می رسد، اما دقت کنید که این پودر بعد از گذشت چند ساعت لکه دار شده و از بین می رود. برای این منظور بهتر است ابتدا با مداد ابرو نواحی خالی ابرو را پر کنید و بعد پودر را روی آن بزنید.

 ?/ بعد از زدن کرم پودر روی صورت، کمی کف دست ها را به هم بمالید و بعد به آرامی آن را روی گونه ها، چانه، پیشانی و بینی بمالید. گرما باعث می شود که پودر بهتر روی صورت بنشیند و کاملاً طبیعی جلوه کند.

 ?/ یک راه خوب برای اطمینان از اینکه آرایشتان افراطی نشود این است که از آخر به اول شروع کنید: مثلاً بعد از زدن کرم پودر، قبل از انجام آرایش چشم، رژگونه و رژلبتان را زنید. با اینکار چهره تان روشن تر به نظر می رسد و درنتیجه سایه و خط چشم و ریملتان را کمرنگ تر خواهید زد و آرایشتان طبیعی تر جلوه خواهد کرد.
 
?/ برای اینکه مژه ها بلند و پر بدون گوله گوله جلوه کند، از ریمل های دو سره استفاده کنید. ابتدا سر حجم دهنده آن که کرم رنگ است و مژه ها را پر میکند را استفاده کرده و بعد از گذشت چند دقیقه که خشک شد، سر دیگر را که کار بلند کردن مژه ها را انجام می دهد را استفاده کنید.

 ?/ اگر یک روز رژلبتان تمام شد و چیزی دم دستتان نبود، نگران نباشید خودتان هم میتونید رژلب درست کنید. ابتدا انگشتتان را کمی چرب کرده و بعد درون پودر سایه چشم فرو کنید و بعد روی لب بمالید.

 ?/ برای مجذوب کردن بیشتر بیننده، اطمینان یابید که بین خط مژه ها و خط چشمتان فاصله ای نباشد. ابتدا از سایه پودری استفاده کنید بعد پلک را بالا برده و خط چشم را تا حد امکان نزدیک به خط مژه بکشید. اینکار باعث می شود که مژه هایتان هم پرتر نشان دهد.

 ?/ موقع کشیدن خط چشم یا خط لب، سعی کنید آرنجتان را روی جایی محکم کنید مثل میز توالتتان. اینکار باعث می شود که بتوانید خط را بدون حرکت و نوسان دست و راحتتر بکشید.

10 / برای از بین بردن خستگی و قرمزی چشم ها می توانید از خط و سایه چشم آبی استفاده کنید. در این مواقع از استفاده از سایه هایی که قرمز در خود داشته باشد مثل بنفش، ارغوانی، ی حتی قهوه ای، خودداری کنید