نام ذوالفقار احمد زاده پئنسری (1942 - 1898)، شاعر و روزنامه نگار انقلابی تالشتا سال 1990 تقریبا نا شناخته بود. تنها گروهی از سالمندان و روشنفکران تالش شمالیاورا میشناختند و اشعاری از ایشان را به خاطر داشتند .
پس از فروپاشی شوروی، بر رسی احوال و گردآوری و نشر آثار وی به وسیله هلالمحمد اف با جدیت آغاز شد و با انتشار مقالاتی متعدد و چند کتاب ، به جهانادبیات معرفی گردید.
اکنون با استناد به همان آثارو نوشتههای میتوان از ذ. احمد زاده به عنوانپدر شعر تالشی و یک نابغه ادبی یاد کرد .
زمانیکه در تالش جنوبی فرامرز مسرور با انتشار منظومه خندیله پئشت، سرودن بهزبان تالشی را در آغاز یک شاهراه قرار داد، سالهاپیش از آن شاعرانی چون صدقی پونلیو میرزا فرهاد شهنازی، تقریبا همزمان با احمد زاده، اشعاری به تالشی سروده بودند ولیدر تالش شمالی ذوالفقار احمد زاده هنگامی ظهور میکند که هیچ تجربه قابل اشارهای ازسرودن به زبان تالشی وجود نداشت . او عواطف و اندیشههای سرشار از شور زندگی ومضامین اجتماعی و انقلابی اش را با مصالحی نیازموده و نا ورزیده آن زبان چنان بهفصاحت و زیبایی و سادگی بیان میکند که نمیتوان تصور کرد ایشان هرگز دفترو دیوانیاز اشعار تالشی را مطالعه نکرده و در آن زمینه از تجربیات دیگران وامی نگرفته است .
برای کسی که از موهبت شاعری بهرمند باشد سرودن شعر به زبان مادری کاردشواری نیست اما اینکه یک شاعر انقلابی در کشاکش یک تحولات اجتماعی و فرهنگی سترگ ، زبانی را به عنوان زبان اصلی شعر خودبرگزیند و بی هیچ سیا مشقی، به آن زبان آثاریمحکم و بدیع خلق کند که پیش از او شاعر دیگری به آن توجه نکرده است، امری شگفتو ناشی از نبوغی سرشار است احمد زاده تمام سالهای کوتاه واما پر بار زندگی خود را در جریان وقوع و تثبیت بزرگترین انقلاب جهان آن روزگار سپری کرد. او هنوز در سنین نوجوانی بود که درشعاع آن انقلاب وارد فعالیتهای فرهنگی و سیاسی گردید. زمانیکه ارتش سرخ وارد باکوشد، دولت محمد امین رسولزاده سقوط کرد و حکومت شوراها بر آذربایجان تسلط یافت،احمد زاده فقط 22 سال داشت. او ضمن قبول مسئولیتهای حزبی و اداری و مشارکت درفعالیتهای سیاسی و اجتماعی عام، در مقام یک روشنفکر پیشاهنگ و شاعر خلق، احیاءهویت قومی و تحول فرهنگی تالش را هدف و آرمان اصلی خود قرار داد چنانکه به همیندلیل مورد سوء ظن قرارگرفت کارش به زندان و تبعید کشیده شد. اندیشهها ، احساسات و همه ی شور و عشقی که در این زمینه وجودش را سرشار کرده بود، در آثارباقی مانده از او متبلور است .
نگاه جامعه شناسانه به مسائل فرهنگی تالش، سخن گفتن از مردم به زبان بی تکلفمردم، برقراری ارتباط با علایق و باورهای توده مردم، پرهیز از پرداختن به موضوعهایانتزاعی و رمانتیک، توجه ویژه به کودکان به منظور پرورش ذهن و تشویق آنان بهتحصیل و دانش اندوزی، نقد و ضعیت اجتماعی گذشته و خصوصا مهرورزی نسبت بهتالش از ویژگیهای بارز آثار ذوالفقار احمد زاده به شمار میاید.
تولشی محول هی خوصه وطن
اشته عمری کو وه سورون شدن
اوژنه زنده نی وه کسون تنی
اشته دولتی، اشته هئسه نی
ای تونو بانده، ای تونو دیو
وهیشت که ووتدن، او اَنه ایو.
احمد زاده به استقبال سوسیالیسم میرود اما بی آنکه نگاهی به بعد ایدئولوژیک آننظام داشته باشد، آثار عملی آن در تحولات اجتماعی و اقتصادی، بهبود وضعیت کارگرانو دهقانان فقیر و برچیدن سلطه خانها و بیگهاو دیگر کانونهای استثمار را ستایش میکند .
چن سورونه امه روحت گارده مون
اشته برزون، اشته امه هارده مون
چیمی بنا، خانون - بگون هارده بین
ده چمه خونی لوزی سئرف کارده بین
احمد زاده فعالیتهای ادبی خود را در حدود 20 سالگی اغاز میکند و تا سال 1938 کهبه اتهام دشمن خلق دستگیر و به سیبری تبعید میشود، فقط 18 سال فرصت نوشتن وسرودن را تجربه میکند. آن مدت نسبتا کوتاه مصادف بود با توفانی از رویدادها و شور والتهاب انقلابی که سراسر امپراتوری روسیه را فراگرفته بود و او که به عنوان یک جوانروشنفکر و پیشاهنگ در صف نخست فعالیتها و مبارزات انقلابی قرار داشت، برایمطالعه و اندیشیدن و آفرینشهای هنری فرصت چندانی پیدا نمیکرد. او علاوه بر انجاموظیفه در مشاغل اداری، باید همراه با همرزمانی چون مظفر نصیر لی نشریه «س اَتولش» را نیز منتشر میکرد. از این رو دیوان اشعاری که از او به یادگار مانده است حجمچندانی ندارد. جالب اینکه نزدیک به نیمی از محتوای آن دیوان کم حجم به اشعارکودکان اختصاص دارد. در اینجاست که ذوالفقار احمد زاده در جایگاه یک معلم مبتکر،دور اندیش و آشنا به شیوههای جدید آموزشی قرار میگیرد.
او میکوشد نکات و مفاهیم علمی، اخلاقی و تربیتی را به زبانی ساده و در قالبسوژههای جالب به طرزی دلنشین برای کودکان و نوجوانان تالشی زبان به صورت منظومبیان کند و نونهالان قوم خود را که عموما محروم از درس و مدرسه بودند 7 به تحصیل وکسب دانش و و شناخت اوضاع جدید کشورشان تشویق و ترغیب کند.
به روایت سالمندان آستارا و لنکران، آن اشعار آنچنان ساده و دلنشین بودند که بهسرعت برسر زبانها میافتاد و شاعر میتوانست تاثیر هنرخود را در جامعه مشاهده کند .
وه چه خوسه چمه بوغون
س - س دودن سئفه توغون
آمبو ، دامبول، همه رسَ
هوشتولوئن شیره ش به سَ
دوون همه چیجه سیپی ای
چه اودَمون دلی اَپی ای
پس از کودکان و نوجوانان، عمده مخاطبان شاعر اقشار پایین جامعه، کارگران و شبانانو روستائیان فقیر بود. بی تردید برای آن مردم نیز بسیار جالب بود که برای نخستین بارشاعر ی از بین خودشان ظهور کرده بود که به جای افاضات ادیبانه و سیر در انفاسافلاک از کارو زندگی و از خواستهها و آرزوهای آنان به زبان خودشان سخن میگفت وآن اشعار با صدای بلند در کوچه و بازار خوانده میشد و در نشریات به چاپ میرسید و این موضوع برای احمد زاده توفیق بزرگی بود. توفیقی از آن دست که شاعر معاصر گیلانی اومحمد علی افراشته توانسته بود در حوزه ادبیات گیلک به آن دست یابد .
در تاریخ ادبیات تالش این یک اتفاق مهم است که برای نخستین بار جوانی روستایی اصحاب پر دبدبه انجمنهای ادبی شهرو دیارش را دور زده، به ژرفای زندگی توده مردمراه یافته و به جای طرح جدولهای متقاطعی از شمع و گل و پروانه و موضوعات انتزاعیدر هیئت الفاظ منظوم، با خامه خیال و جوهر اندیشه زندگی و روزگار مردم را نقشمیبست و از رنجها و شادیهای آنان سخن میگفت .
اگر امروزه کسی در مورد ظرفیتها و توانمندیهای زبان تالش داد سخن بدهد، حر فتازهای نزده است. زیرا پژوهشگران سالها پیش، این زبان را مورد توجه قرار داده و درزمینه شناخت و شناساندن آن مقالات و کتابهایی منتشر کردهاند اما ذوالفقار احمد زادهزمانی به ظرفیتها و توانمندیهای این زبان پی برد و آن را به عنوان زبان اصلی شعر خود برگزید و آثاری از شعرای مشهور روسیه و آذربایجان، مانند پوشکین، نگراسف، کریلوف و صابر را به آن زبان ترجمه کرد که کسی زبان تالشی را نمیشناخت و یا اگرمیشناخت آن را مناسب استفاده در آفرینشهای ادبی نمیدانست. لذا از این نگاه افتخارکشف جزیره با شکوه زیان تالشی در اقیانوس زبانهای ایرانی هم از آن احمد زاده است و اودر این مورد برهمگان فضل تقدم دارد .
دریغا که آن معلم انقلابی، آن شاعر مبتکر و بدعت گذار قوم تالش خیلی زود بر اثرسوء ظن حاکمان وقت راهی قتلگاه گردید و پرپر شد .
شعری بش به ذوالفقار
خلقی کش به ذوالفقار
چمه چش به ذولفقار
چشمه کو به هونیمون
امه تولشونیمون - ولیشاه علی اف
ذوالفقار احمد زاده در راه آرمانهای انسانی و خلقی اش فدا شد. اما راهش ادامه یافت. پس از او در بین قوم تالش شعرای بسیاری ظهور کردند و امروز بسیار از آنان جزو مفاخرادبی استان لنکران در آذربایجان و استان گیلان در کشور ایران به شمار میآیند. اما اکنون با گذشت نزدیک به یک قرن از زمان زندگی احمد زاده و با وجود تحولاتشگرفی که در دوکشور مذکور رخ داده است ، آنچه که موجب نگرانی گردیده ، این است که به نظر میرسد امروزه بسیاری از اخلاف احمد زاده دچار تکرار مکررات شده واز زمان خود عقب ماندهاند . دفاتر اشعار آنان بیشتر نظم است تا شعر. اغلب شعرایتالشی زبان آذربایجان با همه توان ادبی و استعداد ذاتی ای که دارند در آثار شان بهصنایع معنوی توجه چندانی نشده است .اگر از سروده هایشان وزن عروضی برداشته شود آن آثارتاسطح قطعات ادبی معمولی سقوط خواهند کرد . زبانشان کهنه است ترکیبات و تشبیهاتشانرنگ و بوی دوران قاجار را دارد. در حالیکه آنها فرزندان شاعر خلاق، نو آور و سنت شکنیمانند ذوالفقار احمد زاده هستند. بدون شک اگر اراده کنند میتوانند نیمایوشیج ها و شاملوهایخلق خود باشند. به نظر نگارنده نزدیکترین راه برای ایجاد یک تحول در حوزه شعر تالششمالی آشنایی با ادبیات معاصر ایران است. شاعران تالشی زبان برای اینکه بتوا نند خودرا با زبان و نیازهای زمان خود تطبیق دهند، باید از تجربیات رنساس ادبی ایران که با نیمایوشیج آغاز شده و هنوز در حال پیشروی برای رسیدن به تجربههای جدیدتر است ، کمالبهره را ببرند تا دست کم از برادران شاعر خود در تالش جنوبی عقب نمانند . از جمله مسائلی که به ادامه وضعیت کنونی در عرصه شعر تالش شمالی کمک کرده است نبود هرگونه نقد و برسی شعر دربین آنها است . از این رو اغلب شاعران آن دیار متوجه ضعف و قوت سروده های خود نیستند . انتظار می رود ادیبان و سخن شناسان تالش موضوع نقد شعر را جدی بگیرند و در نخستین اقدام مقالاتی در مورد تفاوت شعر و نظم بنویسند ، صورخیال را به شاعران جوان بیاموزند و آنان را با صور و اسباب تحول در شعر امروز ایران و جهان و حتی شاعران نوگرای روسیه خودشان آشنا کنند. زیرا درجا زدن و واپسگرایی برازنده هنرمندان تالش امروز نیست . دیگر گام برداشتن به جلو کافی نیست . باید خیزش بلندو جهش های پیاپی داشته باشیم . به قول هلال محمد اف : امروژ امه کولمه لوزم نی . موی و نیهنگمون پیه دّ .
نوشته : علی عبدلی